طاهریان
طاهریان از تبار دهقانان خراسانی بودن و از فردی به نام طاهر پیدا شدند. آن ها اولین حکومتی از تبار ایرانیان بودن که بعد از اینکه اعراب به ایران حمله کردند، توانستند بار دیگر، نام ایران و ایرانی را روی کار بیاورند. طاهر بن حسین، یکی از سرداران مامون عباسی بود که در سال سوم هجری، توسط خود مامون به فرمانروایی خراسان رسید. به گزارش بیتوته، طاهر توانست بر خلاف خوش خدمتی ها و ارادتی که به مامون عباسی داشت، راه را برای تشکیل یک حکومت مستقل ایرانی در خراسان باز کند و این سلسله را طاهریان بنامد. طاهریان، بلخ را پایتخت خودشان قرار داده بودن و حکم رانانی بسیار دلسوز نسبت به مردم بودند. اهمیت طاهریان به عمران و آبادی و کشاورزی باعث شده بود که کشاورزان هم بتوانند در یک زندگی با را زندگی کنند. آن ها حکومتی بودن که امنیت را به خوبی در مرزهایشان برقرار میکردند و دائما در حال گسترده تر کردن مرزهای حکمرانی خود بودند. در واقع می توانیم ادعا کنیم که طاهریان اولین سلسله ی ایرانی هستند که جانب خود حکمای عباسی برای حکمرانی بر بخش های مختلف ایران مانند خراسان، هندوستان، کرمان و گرگان و برخی از مناطق طبرستان، ری و همدان انتخاب شدند. آن ها در حکومت بسیار هوشیارانه رفتار می کردند و حدود پنجاه سال توانستند بر خراسان فرمانروایی کنند و سپس به دلیل بی کفایتی آخرین پادشاه و فرمان روای طاهری، به دست یعقوب لیث، معدوم گشتند.

چگونگی پیدایش حکومت طاهریان
طاهر بن حسین، اولین کسی بود که جرقه ی پیدایش حکومت طاهریان را زد. او یکی از همراهان و سربازان مامون بود و در جنگ بین مامون و برادرش امین، برای مامون شمشیر می زد و توانست خدمت های زیادی را به این حاکم عباسی بکند. پس از اینکه جنگ بین امین و مامون تمام شد.
طاهر بن حسین مدتی را بر بغداد حکومت کرد و سپس به منصب رئیس نیروی نظامی بغداد رسید. مامون پس از اینکه بر برادرش موفق شد، پایتخت خلافت خود را از اصفهان به عراق برد و از آنجایی که طاهر بن حسین، موفقیت های زیادی را در تصرف عراق کسب کرده بود، توسط مامون به فرمانروایی خراسان رسید.
فرمانروایی طاهریان، تا سال ها مورد تایید خلفای عباسی بود و در عین حال به صورت مستقل ادامه می یافت. در واقع با اینکه خلفای طاهری، نام خلیفه ی عباسی را در خطبه های نماز می آورد و سالانه درصدی از خراج خراسان را به آن ها اختصاص می دادند، اما به آن ها اجازه ی دخالت در امور حکمرانی را هرگز ندادند.
البته لازم است بدانید که طاهر بن حسین، اولین حاکم طاهریان بود که در یک خطبه ی نماز، نام خلیفه نیاورد و پس از آن توسط ماموران خلیفه کشته شد. از آن پس طاهرین این سیاست را در پیش گرفتند تا بتوانند فرمانروایی خود را در خراسان حفظ نمایند. رقبای طاهریان را می توانیم علویان طبرستان در شمال و صفاریان بنامیم که صفاریان نهایتا توانستند بعد از سرنگونی این حکومت، جانشین آن ها بر خراسان شوند.
طاهریان بیشتر به چوگان، شطرنج و شکار می پرداختند و تحقیقات و مستندات حاکی از این است که آن ها ایرانی مسلمان شیعه بودند. یکی از داستان هایی که شیعه بودن اصالت طاهریان را تایید می کند این است که طاهر بن حسین در همان روزی که نام خلیفه را از خطبه انداخت، برای قاسم بن علی یکی از نوادگان امام سجاد(ع)، خطبه خواند.
اما در مقابل این موارد، دلایل مختلفی نیز هستند که نشان میدهند طاهریان، شیعه نیستند.
یکی از پررنگ ترین این دلایل این است که بیان می کنند طاهریان در طول تاریخ حکومت خود، رفتار شایسته ای با قوم شیعه نداشتند. با تمام این تفاسیر، طاهریان
ایرانی هایی بودن که به خوبی از پس حکمرانی خراسان و سایر مناطق تحت تصرف شان، بر می آمدند.
فرمانروایان طاهریان
۱ : طاهر بن حسین

طاهر بن حسین مشهور به طاهر ذوالیمینین سردار ایرانی مامون (خلیفه عباسی) بود که توانست امین برادر مامون را شکست دهد و مامون را به خلافت برساند. در سال ۲۰۵ هجری مأمون طاهر ذوالیمنین را به فرمانروایی سرزمینهای شرقی عباسیان گماشت. طاهر حکومتی نیمهمستقل و موروثی را تشکیل داد که فقط در ظاهر زیر فرمان خلیفه بود. پس از تسلط اعراب بر ایران این نخستین بار بود که فرمانروایانی از یک خاندان ایرانی به شکل موروث و نیمهمستقل حکومت میکردند.
۲ : طلحه بن طاهر

فرزند طاهردرسال ۲۰۷هـ ق والی خراسان شد وروزیکشنبه ۲۷ ربیع الاول ۲۱۳هـ ق ازجهان رفت. گردیزی گوید : “ وچون طاهر‘بمرد پسراو به ولایت خراسان بنشست، ومیان طلحه وحمزه خارجی حربها فراوان بود. پس حمزه اندرسنه ثلث عتر ومأتین ‹۲۱۳ › کشته شد۰۰۰ هم اندران سال طلحه ‘بمرد. ” ازبیان حمزه بن حسن مؤرخ قرن چهارم هجری قمری- چنین برمیاید که طلحه بعنوان خلیفه ی عبدالله بن طاهر- درخراسان ازسوی مأمون مقررگردیده بود، ولی طلحه به نام خود با مأمون مکاتبه میکرد ونام عبدالله را نمیبرد. طلحه مدت پنج سال درخراسان زمین یعنی نواحی شرقی خلافت عباسی حکم رانـد وسرانجام روزیکشنبه سـه روزمـانـده از ربیع الاول سال ۲۱۳هـ ق درگذشت. ازگزارش طبری برمیاید که خـراسان درایـن دوران اقتصاد شگوفان داشته است، چنانچه طلحه بن طاهر برای احمد بـن ابی خالد فرستاده مأمون سه هزار هزاردرهم ‹ سه ملیون › با لوازمی به بهای دوهزار هزاردرهم ‹ دوملیون › وبه ابراهیم بن عباس دبیر احمد بن الی خالد نیز پنجصد هزاردرهم بخشید.
۳ : عبدالله بن طاهر
فرزند طاهر بن حسین بن مصعب بن زریق ازموالی طلحه الطلحات بود. عبدالله بسال ۱۸۲هـ ق بدنیا آمد، قبلا عبدالله حکومت نواحی جزیره ‹ بین النهرین › شام، مصروافریقیه را بعهده داشت، وبدنبال وفات طلحه بن طاهر، مأمون خلیفه عباسی درسال۲۱۲هـ ق سرزمین های شرقی خلافت را به عبدالله سپرد، وی درنیشاپور مرکز حکومت خراسان تا روزگار معتصم وآغـاز خلافت واثـق حکم راند ودرتاریخ روز چهارشنبه دهـم ربیع الاول سال ۲۳۰هـ ق وفات یافت . عبدالله دربرابر قیام با یک خرم دین وخوارج درنیشاپورجنگیده وعصیانگران را سرکوب نمود وبعد دربرابر مازیار بن قارون که درطبرستان بپا خاسته بود، شتافت واورا دستگیرنموده نزد خلیفه عباسی معتصم فرستاد. عبدالله فرزند طاهر مرد عالم وفاضل وادب دوست کریمی بود. حزبوزه “ عبدلاوی” درمصر باومنصوب است، بقول گردیزی “ مرعبدالله بن طاهر را رسمهای نیکو بسیاراست : یکی آنست که بهمه کارداران نامه نوشت :” که حجت برگرفتم شمارا تا ازخواب بیدار شوید وازخیرگی بیرون آئید وسلاح خویش بجوئید وبا برزگران لایت مدارا کنید وکشاورزی که ضعیف گردد، اورا قوت دهید وبجای خویش بازآرید که خدای عزوجل ازدست های ایشان طعام کرده است واز زبانهای ایشان سلام کرده است، وبیدارکردن برایشان حرام کرده است، وعبدالله بن طاهرگفتی :“ که علم بارزانی و نا ارزانی بباید داد که علم خویشتندارترازآنست که با نا ارزاینات قرارکند. ” بارتولد به اسناد طبری گوید : درسال مرگ عبدالله بن طاهر خراج همه نواحی تابع وی معادل ۴۸ میلیون دهم بود. خراجی که عبدالله بن خلیفه میپرداخته ‹۴۴۸۴۶۰۰۰ › درهم و۱۳ رأس اسب امیل و۲۰۰۰ بنده ازفزان به قیمت ۶۰۰۰۰۰ درهم و۱۱۸۷ قطعه پارچه و۱۳۰۰ قطعه آهن بود، این ارقام مربوط به سالهای ۲۱۱-۲۱۲هـ ق ‹ ۸۲۶-۸۲۸م › میباشد. درسال ۲۲۱هـ ق = ۸۳۶ م عبدالله تعهد کردکه بر روی هم ۳۸ میلیون درهم بپردازد ودرین مبلغ بهای بردگان ارسالی وگوسفندان وپارچه های پنبه ای گنجانده شده بود. ظاهرأ باقی درامد به کیسه طاهریان میرفته. خراج خراسان به چهل ملیون درهم تخمین زده میشد واین مبلع سوای خمس نایم بود که در غزوات به خاطردین که کلا ازان طاهریان می شده. گذشته ازاین طاهریان ازعراق ۱۳ میلیون درهم سوای هدایات دریافت میداشتند، خراج خراسان تقریبأ همین ارقام برای دوران سامانیان نیزصدق میکند. طاهر دوم : فرزند عبدالله ازسوی واثق بالله هارون ‹ ۲۲۷- ۲۳۲هـ ق › به حکومت خراسان مقرر گردید، کنیت طاهر ابوالطیب بود، وی درزمان متوکل ‹ ۱۲۲- ۲۴۷هـ ق › وعهد منتمر‹ دوران خلافت ۲۴۸- ۲۷۴هـ ق › نیزبه قیام خویش برقرار ماند، طاهر برادرخود مصعب را درنیشاپور حاکم مقررکرد. سال وفات طاهر ۲۴۸هـ ق بود.
۴ : طاهر بن عبدالله
طاهر بن عبدالله یکی از شخصیتهای برجسته سلسله طاهریان بود و در تاریخ ایران پس از اسلام نقش مهمی ایفا کرد. او فرزند عبدالله بن طاهر، والی مشهور خراسان و یکی از فرماندهان برجسته عباسیان بود.
زندگینامه طاهر بن عبدالله
طاهر بن عبدالله در خاندان طاهریان به دنیا آمد که بهعنوان یکی
از نخستین سلسلههای ایرانی مستقل پس از اسلام شناخته میشوند. پدر او عبدالله بن طاهر بود که در دوران خلافت عباسیان مقامهای عالی را در اختیار داشت و حکومت خراسان را به مدت طولانی در دست داشت. در نتیجه، طاهر بن عبدالله در یک خانواده سیاسی و نظامی پرورش یافت که برای
او فرصتهای زیادی برای آموزشهای نظامی و مدیریتی فراهم میآورد.
هنگامی که خبر درگذشت عبدالله بن طاهر به دارالخلافه بغداد رسید (۸۴۴ میلادی) واثق به توصیه و صلاحدید وزیرش محمد بن عبدالملک زیات، قصد انتخاب اسحاق بن ابراهیم مصعبی پسر عموی طاهر ذوالیمینین را به فرمانداری و ولایت خراسان داشت و حتی در همین زمینه دستور کتابت حکم وی را نیز صادر کرد، ولی اندکی بعد به خاطر رقابتی که بین این وزیر و شخص احمد بن ابی داوود وزیر کاردان سابق وجود داشت و با راهنمائی وی از این کار منصرف شده و حکم به ولایت طاهر بن عبدالله داد.
شابشتی جریان را اینگونه آورده است: «احمد بن ابی داود گفته است: واثق من را خواست، چون به خانه واثق رفتم، محمد بن عبدالملک زیات را در کنار اسحاق بن ابراهیم مصعبی دیدم که نشسته و مشغول نوشتن است و تا من را دید نامه را برگردانید، لذا احساس کردم که خبری است با خود گفتم که هر چه باشد دگرگون میشود و، چون نزد واثق رسیدم و خبر مرگ عبدالله بن طاهر را شنیدم و اینکه خلیفه بنا دارد اسحاق بن ابراهیم مصعبی را تولیت خراسان دهد و پنج هزار سرباز با هزینه شان را بفرستد و پنج هزار درهم کمک هزینه به اسحاق بخشد، به واثق گفتم: اسحاق گروگان طاهریان است، چنانچه از خودت دور کردی از آنان چیزی نداری و سربازانت را نیز دور کردهای، پس چرا بیرون میکنی که به آنان نیازمندی و اموالی را از دست میدهی؟ کار بهتری کن، واثق پرسید: کار بهتر چیست؟
ابن ابی دواد گفت: نامهای با هزینه اندک نوشته در آن طاهر بن عبدالله را تسلیت بگوی و تولیت خراسان را به او بسپار، هزینهها را از دست ندادهای و نمک شناسی خود را نسبت به عبدالله و فرزندش نشان دادهای و نسبت به خلافت نیکی کردهای. واثق گفت: واقعا که درست گفتی و در همان لحظه دستور داد تا عبدالملک زیات حکم اسحاق مصعبی را رها کرده و فرمان تازهای برای طاهر بن عبدالله بنگارد. حکومت او در خراسان با پذیرش همه اطرافیان و درباریان همراه بود به گونهای که شعراء در مرثیه عبدالله و در توصیف طاهر بن عبدالله چنین سرودند «اگر چه آفتاب غروب کرد، اما به جای آن ماه در آمد و پرتو خود را بر مردم افکند».
طاهر بن عبدالله در مجموع هجده سال و در خلال دوران خلافت واثق و متوکل و منتصر و چندی از ایام خلافت مستعین والی خراسان بود. وی در این ایام مشغله اصلیش نبرد با خوارج بود که همچنان در منطقه فعال بودند و حملات بسیاری را تدارک میدیدند.
در احوالات وی آوردهاند که بسیار فرمانبردار
و مطیع دربار عباسی بوده است و در همین باره نقل کردهاند که متوکل از طاهر خواست که درخت بست مقدسی را که در کاشمر بود از بن برکنده و به بغداد بفرستد، طاهر نیز به اطاعت از خلیفه و بدون توجه به گریه و زاری مردم که نمیخواستند آن درخت بریده شود، این سرو کهنسال را در آورده و با سیصد شتر به دربار خلیفه فرستاد. بار دیگر متوکل خلیفه عباسی به طاهر بن عبدالله نوشت که، چون علی بن جهم شاعر به نزد تو آمد وی را به دار بیاویز، لذا، چون ابن جهم به شادیاخ رسید، او را زندانی کرده و سپس به دار آویخت
و همچنان بر دار بود تا پس از یک روز وی را پائین آوردند.
روابط واثق و طاهر بن عبدالله
واثق سعی میکرد روابط بهتری با طاهر بن عبدالله داشته باشد و در یک نامهای که به مناسبت تسلیت محمد بن ابراهیم مصعبی برای طاهر فرستاد این رو نمایان میکند: «اما بعد، امیرمؤمنان نسبت به تو ملتزم است که با هر فایدت و نعمت، ترا از مواهب خدای تهنیت گوید و از حادثات مقدر وی تو را تسلیت گوید. خدای درباره محمد بن ابراهیم وابسته امیرمؤمنان قضایی را که درباره بندگان خویش دارد، که فنا از آنها باشد و بقا از آن وی، مقرر کرد. امیرمؤمنان در مصیبت محمد ترا به ثواب و پاداش بسیار که خدای برای مطیعان فرمان خویش به هنگام مصیبتها، نهاده تسلیت میدهد. میباید در همه احوال خدای و آنچه تو را بدو نزدیک میکند در نظرت مهمتر باشد که سپاس خدای موجب افزون دادن اوست و تسلیم شدن به فرمانش مایه رضای اوست و توفیق امیرمؤمنان از خداست و السلام.»
روابط میان طاهر بن عبدالله و متوکل عباسی
دو سال پس از شروع امارت طاهر بن عبدالله، واثق در سال ۸۴۶ میلادی درگذشت و متوکل به خلافت رسید. روابط تنگاتنگی میان طاهر بن عبدالله و متوکل برقرار بود، چنانکه متوکل پس از آغاز خلافت خویش، بار دیگر منشور حکومت خراسان را برای طاهر ارسال کرد. در مقابل، طاهر نیز فرمانهای خلیفه را در شرایط مختلف، به اجرا درمیآورد.
از دیگر مواردی که در آن اطاعت طاهر را از متوکل میتوانیم مشاهده کنیم، واقعه قطع درخت سرو کاشمر است. تاریخ بیهق اینگونه نقل کرده که زردشت دو درخت سرو را یکی در کاشمر و دیگری در قریه فریومد (سبزوار) به طالع سعد کاشته بود. در عصر متوکل، زمانی که سرو کاشمر را برای وی تشریح و توصیف کردند، دستور قطع درخت را برای طاهر صادر کرد تا بر اساس آن، درخت مذکور را قطع کنند و چوبهای آن را برای خلیفه به سامره بفرستند تا از آنها در جهت استفاده در ساختمان قصر جدیدش بهره گیرد.
مردم و به ویژه زرتشتیان با این کار مخالفت ورزیدند و پیشنهاد پرداخت پنجاه هزار دینار
زر نیشابور را برای جلوگیری از این کار به خلیفه دادند، اما طاهر که علاقهای به نادیده گرفتن فرمان خلیفه نداشت به آنان گفت: «متوکل نه از آن خلفا و ملوک بود که فرمان وی را رد توان کرد». او پس از قطع درخت، چوبهای حاصله را با شتر به سامرا فرستاد که این اقدام بالغ بر پانصد هزار درهم هزینه دربرداشت؛ اما متوکل پیش
از رویت نتیجه کار، توسط غلامان ترک خویش، به قتل رسیدهبود.
مرگ طاهر بن عبدالله
طاهر بن عبدالله در سال ۸۷۲ میلادی درگذشت. پس از او، آغاز دوران افول طاهریان رقم خورد، زیرا بعد از مرگ او، قدرت سیاسی و نظامی طاهریان تضعیف شد و خلافت عباسی بر این منطقه تسلط بیشتری یافت. اگرچه دوره حکمرانی طاهر بن عبدالله به لحاظ سیاسی و نظامی نسبت به پدرانش ضعیفتر بود، اما او همچنان جزو افرادی محسوب میشود که در انتقال قدرت و سلطه به نسلهای بعدی طاهریان نقش داشت. همچنین، او به رغم چالشها، توانست تا حدی در برابر فشارهای خارجی و داخلی مقاومت کند.
۵ : محمد بن طاهر
محمد بن طاهر آخرین فرمانروای سلسله طاهریان در خراسان بود. او پس از مرگ پدرش، طاهر بن عبدالله، در سال ۸۷۳ میلادی به حکومت رسید، اما دوران فرمانروایی او با ضعف و ناتوانی همراه بود که در نهایت منجر به سقوط طاهریان شد.
زندگینامه محمد بین طاهر
محمد بن طاهر در سال ۸۲۴ میلادی به دنیا آمد. در کودکی و در زمان پدرش موفق شد علوم مختلف را فرا گیرد. از وی احادیث زیادی از امام رضا (ع) با وساطت اباصلت هروی به جای مانده است. محمد بن طاهر قبل از رسیدن به حکومت بغداد به مدت هفت سال و به نیابت از طرف برادرش عبدالله بن طاهر امارت طبرستان را بر عهده داشت. انتصاب او انتخابش به حکومت بغداد که با خشنودی و خرسندی متوکل همراه بود در سال ۸۵۱ میلادی اتفاق افتاد و بعد از ورود به بغداد همواره از یاران و نزدیکان خلیفه بود به طوری که در مجالس خصوصی وی نیز حضور مییافت.
مستعین خلیفه عباسی که پس از متوکل بر تخت نشسته بود قصد داشت بعد از مرگ طاهر بن عبدالله، وی را روانه خراسان نموده و امیر آن سرزمین کند که با عذر محمد مواجه شد و چنین گفت که برادرم فرزندش برای جانشینی در نظر گرفته و دوست ندارد باعث اختلاف در خانواده شد. مستعین به سبب علاقهای که به شخصیت محمد بن طاهر در وی حاصل شده بود، حکومت مکه و مدینه را نیز در اختیار او قرار داد.
محمد بن طاهر اشتیاق بیشتری به شعر و شراب در مقایسه با امور حکومت نشان میداد. چنانکه
ابن ندیم میزان اشعار او را در حدود سی ورق روایت کرده که پیرامون محبت و دوستی سروده است. اگرچه، علاقه وی به شعر نیز پیرامون لهو و لعب بود. چنانکه به درخواست وی، اطرافیانش لذتهای دنیا را برایش به نظم و نثر وصف میکردند. علاقه او به کنیزان آوازخوان نیز موجبات ترغیب وی از سوی اطرافیانش به اعمال خلاف عفت را فراهم میآورد. در الاغانی نیز ابوالفرج اصفهانی، گریزی به آوازخوانی در مجلس محمد بن طاهر زده است. بروز اعمالی اینچنینی از سوی محمد موجب شد تا بزرگان دربار وی اقدام به نگارش نامهای برای یعقوب کنند و او را برای تسخیر حکومت نیشابور ترغیب نمایند. برخی
از مردمان نیشابور نیز به حضور یعقوب در خراسان گرایش داشتند.
پادشاهی محمد بن طاهر
محمد بن طاهر فرزند طاهر بن عبدالله و نوهی عبدالله بن طاهر بود. او پس از مرگ پدرش در ۸۷۲ میلادی به حکومت خراسان رسید، اما برخلاف نیاکانش، حاکمی ضعیف و ناتوان بود که نتوانست قدرت طاهریان را حفظ کند.
• عدم توانایی در اداره حکومت: محمد بن طاهر تجربه و مهارت لازم برای حکومت را نداشت و برخلاف پدر و پدربزرگش، نتوانست اقتدار خود را در منطقه حفظ کند.
• افزایش نفوذ خلافت عباسی: در زمان او، خلافت عباسی قدرت بیشتری بر خراسان اعمال کرد و استقلال نسبی طاهریان کاهش یافت.
• بیتوجهی به امور نظامی و سیاسی: محمد بن طاهر به جای تمرکز بر دفاع از حکومت،
زندگی تجملاتی را در پیش گرفت که باعث نارضایتی مردم و فرماندهان نظامی شد.
درگیری محمد بن طاهر با یعقوب لیث صفاری
یعقوب لیث صفاری که ابتدا با خوارج میجنگید چون نیرومند گشته و شهرهایی را تحت نفوذ خود درآورده بود، تصمیم گرفت تا محمد بن طاهر را نیز تحت تسلط خویش در آورد به همین دلیل پناهنده شدن عبدالله سگزی را که گریخته بود و به محمد بن عبدالله روی آورده بود، بهانه کرد. یعقوب از محمد بن عبدالله خواست تا او را تحویل دهد، چون محمد از تحویل وی ممانعت ورزید یعقوب راهی نیشابور شد.
البته ضعف و ناتوانی محمد بن عبدالله که در آن زمان به شدت ضعیف گشته بود،
شاید انگیزه اصلی یعقوب و یارانش برای مقابله با محمد بن عبدالله بوده است. یعقوب با تسلط بر محمد بن طاهر او را با طناب بست و به همراه یکصد و شصت تن دیگر از یارانش به سیستان منتقل کرده و آنها را در مسجد جامع زندانی کرد. محمد همچنان در سیستان زندانی بود تا اینکه یعقوب لیث آهنگ فارس کرد و محمد بن طاهر را نیز با خود دست بسته برد تا با خلیفه بجنگد
و قصدش از همراه بردن محمد بن طاهر این بود تا مردم از سرنوشت وی عبرت آموزند.
سقوط محمد بن طاهر و ورود صفاریان
در زمان حکومت محمد بن طاهر، قدرت او به شدت کاهش یافت و همین امر باعث شد که یعقوب لیث صفاری، بنیانگذار سلسله صفاریان، که از سیستان برخاسته بود، به خراسان حمله کند.
• حمله یعقوب لیث: یعقوب لیث، که نیرویی قدرتمند در شرق ایران تشکیل داده بود، در سال ۸۷۳ میلادی به نیشابور حمله کرد.
• اسارت محمد بن طاهر: محمد بن طاهر بدون مقاومت جدی، تسلیم یعقوب لیث شد و به اسارت درآمد. این رویداد پایان سلسله طاهریان را رقم زد.
• انتقال به بغداد: یعقوب لیث او را به عنوان اسیر به بغداد فرستاد، جایی که سالهای پایانی عمرش را
در حاشیه قدرت سپری کرد.
مرگ محمد بن طاهر
در شب چهاردهم ماه دچار خسوف شد که تماماً ناپدید شد و در پایان خسوف محمد بن عبدالله درگذشت. علت مرگ او بروز زخمها در حلق و سر بود، چون بیماری او شدت پیدا کرد به تمام نمایندگان و مباشرین و حکام و عمال خود نوشت که کارهای خود را به برادرش عبیدالله (بن عبدالله) بن طاهر واگذار کنند. پس از مرگ او فرزندش طاهر با برادرش عبیدالله سر نماز بر نعش او اختلاف و ستیز کردند و بالاخره طاهر غلبه کرد و بر او نماز خواند.
اتباع طاهر با اتباع عبیدالله هم به ستیز مبادرت کردند و شمشیرها را آختند و بر یک دیگر سنگ انداختند
و مردم به طرف طاهر متمایل شدند. عبیدالله هم از رود (دجله) گذشت و به خانه خود در جانب غربی رفت. فرماندهان و سران سپاه هم به او ملحق شدند، زیرا محمد وصیت کرده بود که کار آنها
با برادرش خواهد بود. معتز هم برای عبیدالله خلعت فرستاد و پنجاه هزار درهم به حامل خلعت داد.
نتیجه و میراث تاریخی محمد بن طاهر

• پایان اولین حکومت نیمهمستقل ایرانی پس از اسلام: با سقوط محمد بن طاهر، نخستین سلسلهای که پس از حمله اعراب به ایران نوعی استقلال به دست آورده بود، از بین رفت.
• آغاز حکومت صفاریان: با شکست طاهریان، صفاریان جایگزین آنها در خراسان شدند و قدرت را به دست گرفتند.
• نماد یک فرمانروای ضعیف: محمد بن طاهر به عنوان حاکمی بیکفایت در تاریخ شناخته میشود که به دلیل ضعف مدیریتی، طاهریان را به نابودی کشاند.
محمد بن طاهر آخرین حاکم طاهری بود که نتوانست میراث پدران خود را حفظ کند.
دوران او با ضعف و بیکفایتی همراه بود و در نهایت،
حمله یعقوب لیث صفاری به سقوط طاهریان منجر شد.
کلام آخر
ما در این صفحه در مورد حکومت طاهریان صحبت کردیم. امیدوارم که مورد پسند شما خوبان قرار گرفته باشد.
منابع :
عکس ها :
طراحی های آقای سلمان رییس عبداللهی
طراحی های آقای محمدرسولی پور
سایت ویستا : vista.ir