سلجوقیان

نقشه سلجوقیان

وسعت مناطق تحت حکومت امپراطوری سلجوقیان از شرق تا کوه های هندوکش، از غرب از فلات آناتولی تا شام، از شما تا آسیای مرکزی و از جنوب تا تا خلیج فارس بود. امپراتوری سلجوقیان ، که حکومتی ترک تبار اما دارای فرهنگی ایرانی – ترکی بود توسط ایل قنیق تُرکان اغوز پایه گذاری شد. سرزمین مادری این دودمان در حاشیه ی دریای آرال بود. این دودمان، حمله ی خود را از سرزمین مادری خود شروع کردند و به خراسان رسیدند و با حمله به این شهر و تصرف آن، به بخش مرکزی ایران حمله کردند. بعد از آن توانستند در نبرد ملازگرد، بر امپراتوری بیزانس پیروز شوند و آناتولی را تصرف کنند. طغرل بیک، موسس سلسله ی سلجوقیان بود. طغرل موفق شد از نظر سیاسی بر خلافت عباسی در بغداد، فائق آید و رهبری جهان اسلام را در دست بگیرد.

آغاز حکومت سلجوقیان

سلجوق

بنیان گذار حکومت سلجوقیان، طغرل بیک بود که خود را از نوادگان سلجوق می دانست. در واقع حکومت سلجقوقی یکی از حکومت های بعد از اسلام در ایران است که طغرل بیک و برادرش چغری بیک، آغاز کننده این حکومت بودند. سلجوق، جد این امپراطوری بود که خود سلجوق، پسر دقاق می شد. دقاق از بزرگ ترین فرماندهان نظامی ایالتی به نام آغوز یبغو بود. او در تیراندازی مهارت بالایی داشت به همین دلیل به او لقب تیمور یالیق یا همان کمان آهنین داده بودند. وی ابتدا موفق شد سلطان محمود غزنوی را شکست دهد و در نیشابور به تخت سلطنت بنشیند.آغاز حکومت سلجوقیان در سال 1037 میلادی و در سده های 5 و 6 هجری قمری بود. طغرل که بنیانگذار این امپراتوری بود توسط سلجوق بیگ به قدرت رسید. سلجوق بیک، یکی از سران و قدرتمندان ترکان اوغوز بود. از مهم ترین دست آوردهای این امپراتوری، اتحاد دوباره ی مسلمانان بود و همچنین در جنگ های صلیبی اول و دوم، نقش کلیدی داشتند. سلجوقیان بعد از تصرف ایران، شیفته ی زبان و فرهنگ ایرانیان شدند. به همین دلیل تلاش های زیادی برای پیوند دادن فرهنگ های ایرانی و ترکی نمودند. این تلاش ها به قدری بود که موفق شدند بسیاری از فرهنگ های ایرانی را به فلات آناتولی بکشانند. در واقع به خاطر حمایت سلجوقیان از زبان و فرهنگ ایرانی بود که استقلال فرهنگی زبان فارسی از زبان عربی، شکل گرفت. آن ها زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی و درباری خود انتخاب کردند. همچنین وزیرانی همچون عمیدالملک کندری و خواجه نظام‌الملک طوسی خدمات ارزنده ای در خصوص عمران و ﺁبادانی شهرها، گسترش زبان فارسی و فنون و دانش ها انجام دادند. به دلیل اینکه سلجوقیان، هیچ نوع سنت اسلامی و یا حتی میراث فرهنگی و ادبی قوی از خود نداشتند از زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود بهره گرفتند و در اسلام از ﺁن ها استفاده کردند. این کار سبب شد که زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یابد و زبان عربی فقط در آثار معارف دینی وجود داشته باشد و در سایر زمینه ها، محو شود. زمانی که ترک تباران برای مناطق استراتژیک شمال و شمال غربی این امپراطوری، مهاجرت کردند تا در برابر حملات احتمالی دشمنان خارجی از مرزها محافظت کنند سبب شد که این مناطق امپراطوری، ترک سازی شود.

دودمان سلجوقی

نگاره طغرل سوم

همان طور که اشاره نمودیم دودمان سلجوقی از طوایف ترکمن ها بودند که پس از پیروی بر سلطان محمود غزنوی این حکومت را بنا نهادند. این دودمان در قرن دهم میلادی به مذهب سنی گرویدند. ترک های سلجوقی توانستند بعد از 400 سال از فروپاشی ساسانیان، دوباره مرزهای ایران را گسترش دهند. این گسترش مناطق، دقیقا تا سر حد مرز مناطقی بود که ساسانیان به مدت نیم قرن آن ها را تحت سلطه ی خود داشتند.
علاوه بر این، این امپراتوری از خلفای عباسی هم حمایت می کرد به گونه ای که موفق شد از نظر سیاسی بر آن ها مسلط شود. البته این خلفا دیگر سلطه و حاکمیت پیشین در ایران را نداشتند و فقط حاکمان مذهبی اهل سنت بودند.
به طور کلی دوره ی حاکمیت دودمان سلجوقی در ایران به دو دوره تقسیم می شود. دوره ی اول که دوره ی اقتدار 3 پادشاهای نخستین این سلسله یعنی طغرل، آلب ارسلان و ملکشاه می باشد و دوره دوم، دوره ی ضعف و انحطاط سلسله ی سلجوقی است که پس از مرگ ملکشاه، آغاز می شود. پایگاه اصلی سلاجه ی بزرگ، خراسان بود که تا سال 552 هجری قمری، سلطنت در این پایگاه، ادامه داشت.
اما بعدها به دلیل اینکه میان شاهزادگان اختلافاتی بر سر جانشینی رخ داد این اقتدار و قدرت مرکزی نابود شد و این سلطنت به چند قسمت تقسیم شد که از جمله ی آن ها می توان به سلجوقیان سوریه، سلجوقیان عراق، سلجوقیان کرمان و سلجوقیان آسیای کوچک اشاره کرد. سلجوقیانی که در عراق و کرمان بودند تا اواسط سده ی ششم، سلجوقیان سوریه تا اوایل قرن ششم و سلجوقیان آسیای کوچک تا اواخر قرن هفتم در مناطق خود حکمرانی می کردند.
اوج اقتدار این امپراتوری در دوره ی ملکشاه بود. در این دوره، محدوده ی سلطنت سلجوقیان از شرق تا ماوراءالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه، ادامه داشت. آخرین پادشاه این سلسله، طغرل سوم نام داشت که پادشاه سلجوقیان عراق عجم بود.

۱ : طغرل بیک


طغرل بیک

طغرل بیک ابوطالب محمد بن میکائیل (۳۸۵ ه‍.ق / ۹۹۳ م – ۲ رمضان ۴۵۵ ه‍.ق / ۴ سپتامبر ۱۰۶۳ م) پایه‌گذار امپراتوری سلجوقی بود که از ۴۲۹ تا ۴۵۵ ه‍.ق بر قلمرویی مشتمل بر ماوراءالنهر، خراسان بزرگ، فلات ایران و سرزمین‌های همجوار همچون قفقاز جنوبی، عراق، بخشی از آناتولی و نیز قسمتی از ارمنستان بزرگ حکومت کرد. سلجوقیان تحت سلطنت او، با ایجاد تسلط سیاسی بر خلافت عباسی در بغداد، رهبری جهان اسلام را به دست گرفتند.
سلجوقیان پس از مرگ رهبران خود یعنی اسرائیل و میکائیل، به فرمان طغرل درآمدند و تحت رهبری او و برادرش چغری بیک به گسترش قلمروی خود پرداختند. طغرل در سال ۴۲۹ ه‍.ق (۱۰۳۷ م) از سوی بزرگان سلجوقی به‌عنوان سلطان برگزیده شد و به نام او خطبه خوانده شد. پس از مرگ محمود غزنوی و قدرت‌گیری سلطان مسعود، سلجوقیان به رهبری طغرل، در چند مرحله با غزنویان جنگیدند که سرانجام با پیروزی سلجوقیان در نبرد دندانقان در سال ۴۳۱ ه‍.ق، طومار غزنویان در خراسان بزرگ و نواحی اطرافش پیچیده شد و سلجوقیان به‌عنوان قدرتی جدید وارد فلات ایران شدند. در این میان، طغرل با استقرار در نیشابور به‌عنوان پایتخت، مشغول به گسترش سرزمین خود به کمک برادر و خویشانش شد و سلسلهٔ سلجوقیان را پایه‌گذاری کرد. طغرل پس از نبرد دندانقان، با همراهی با سران سلجوقی در ارسال نامه‌ای به نزد القائم بامرالله، خلیفهٔ عباسی، و درخواست منشور حکومت و دریافت پاسخ مساعد خلیفه، آغازگر رابطه‌ای مهم میان دو حکومت شد. او در فاصله سال‌های ۴۴۶–۴۳۲ ه‍.ق، با توسل بر لشکرکشی و اعمال زور و یاری ابراهیم ینال، مناطق وسیعی از سرزمین ایران شامل عراق عجم و جبال را تصرف کرد و به حکومت آل بویه در این سرزمین پایان داد. او در پی فتح ری و بازسازی آن، این شهر را پایتخت خویش قرار داد؛ اما پس از تسخیر اصفهان در سال ۴۴۳ ه‍.ق، اصفهان را به پایتختی خویش برگزید. سپس او با حمله به آذربایجان، این سرزمین را تحت فرمان خود درآورد و در ادامه، با لشکرکشی به ارمنستان بیزانس و سرزمین‌های روم شرقی، قلمروی سلجوقیان را گسترش داد.
طغرل در سال ۴۴۷ ه‍.ق، با قبول دعوت خلیفه عباسی برای سفر به بغداد، صفحهٔ جدیدی را در روابط سلجوقیان و عباسیان گشود و با سلسله اقداماتش در آنجا، جایگاهی بلندی را به‌دست‌آورد. وی در بین سال‌های ۴۵۱–۴۴۷ ه‍.ق، با به بند کشیدن ملک رحیم بویه‌ای، حکومت آل بویه در عراق عرب را برانداخت و خطبه به نامش در آن مناطق خوانده شد؛ سپس او به بازسازی بغداد پرداخت و با ازدواج دختر چغری بیک با خلیفه، روابط حکومتش را با خلافت عباسی مستحکم کرد. سپس ناحیه جزیره را نیز تصرف نمود. او طغیان دوبارهٔ برادرش ابراهیم ینال را با شکست و کشتنش در نبرد، درهم کوبید. سپس به جنگ ارسلان بساسیری، امیر حامی خلافت فاطمیان، رفت و وی را نیز سرکوب نمود. طغرل در فاصله سال‌های ۴۵۵–۴۵۲ ه‍.ق، با وجود مخالفت خلیفه، با دختر خلیفه ازدواج کرد که البته با اتفاقات و مشکلات فراوانی انجام شد و سرانجام طغرل در سال ۴۵۵ ه‍.ق بدون جانشین درگذشت و سرزمین پهناوری را برای آیندگان بر جای گذاشت.
طغرل را شخصیتی مذهبی معرفی کرده‌اند که بناهای متعددی، از جمله، مسجد و مدرسه ساخت و با تعصبی که در مذهب حنفی داشت، به همراه وزیرش عمیدالملک کندری، عرصه را بر دیگر مذاهب اسلامی تنگ کرد. برخی منابع، او را دارای شخصیتی عادل و بیزار از خون‌ریزی معرفی نموده‌اند؛ هر چند در برخی منابع دیگر نیز به رفتارهای ظالمانه و ناشایست او و سپاهیانش اشاره شده است. یکی از عوامل موفقیت طغرل، شخصیت عمیدالملک کندری بود که با ارائهٔ راهنمایی و ایده‌های ایرانشهری خویش، سهم فراوانی در پیشرفت طغرل داشت.
میراث طغرل، ایدهٔ حکومتی اوست که از ترکیب نظام سیاسی ترکان با نظام ایران‌شهری و کسب مشروعیت مذهبی از سوی خلافت عباسی پدید آمده بود و با معرفی یک تن به‌عنوان قدرت مطلق و برتر، باعث پدیدار شدن مقام سلطان در قالبی جدید، با اختیار و اقتدار فوق‌العاده‌ای بود که حتی بر قدرت دنیوی خلیفه سایه انداخته، و تنها زعامت روحانی او را به رسمیت می‌شناخت. تأثیر این اقدام طغرل در تصمیم‌گیری‌ها و درخواست‌های مرتبط با خلیفه قابل مشاهده است که خلیفه را به دلیل محدودیت قدرت، و وابستگی‌اش به طغرل، به قبول تمام خواسته‌های وی مجاب می‌کرد و حتی قدرت مخالفتش را سلب می‌نمود که این امر را می‌توان به علت وجود دیوانیان و وزیر ایرانی در دستگاه حکومتی طغرل دانست.

۲ : آلپ ارسلان


آلپ ارسلان

عضدالدین ابوشجاع آلپ ارسلان بن چغری بیگ داوود (۲۰ ژانویهٔ ۱۰۲۹ – ۱۵ دسامبر ۱۰۷۲) که با عناوین السلطان المعظم،ملک الاسلام و آلپ ارسلان نیز شناخته می‌شود، دومین سلطان امپراتوری سلجوقی بود که از ۱۰۶۳ تا ۱۰۷۲ میلادی حکومت کرد. آلپ ارسلان فرمانروایی بر بزرگترین امپراتوری‌ ایران پس از سقوط هخامنشیان و یکی از بزرگترین امپراتوری‌های تاریخ ایران را بر عهده داشت. وی پس از مرگ عمویش طغرل‌بیک به سلطنت رسید. آلپ ارسلان با پیروزی بر امپراتوری بیزانس در نبرد ملازگرد، قلمرو امپراتوری سلجوقی را با فتح گرجستان، ارمنستان و آناتولی گسترش داد.
برخی از مورخان او را ولیعهد و جانشین بلاواسطه طغرل دانسته‌اند و برخی دیگر از مورخان بر این باورند که آلپ ارسلان پس از یک درگیری محدود خانوادگی جانشین طغرل شد. از جمله حمدالله مستوفی بر این رأی است و می‌گوید پس از طغرل، سلیمان بن چغری بیک، برادر آلپ ارسلان بر تخت نشست که در ری بود. قتلمش پسر اسماعیل و عموزاده طغرل چون این خبر شنید، به انگیزه این که جایگاه پادشاهی را از آن خود می‌دانست، با کمک گروهی از ترکمانان به جنگ سلیمان آمد و بر وی پیروز شد. آلپ ارسلان نیز پس از آگاهی از این رویداد، از خراسان رهسپار ری شد و در دامغان قتلمش را شکست داد و وی به هنگام فرار از اسب افتاد و در دم جان سپرد و پادشاهی سلجوقیان از آن آلپ ارسلان شد. در زمان آلپ ارسلان، وزیر طغرل، عمیدالملک کندری، به بدگویی و سخن‌چینی خواجه نظام‌الملک طوسی و به دستور پادشاه در ۴۵۶ ق / ۱۰۶۴ م به قتل رسید و مقام وزارت به نظام‌الملک سپرده شد. آلپ ارسلان سال بعد، رهسپار گرجستان و ارمنستان شد و شهرهای آنی و دربند خزر را گرفت و با پادشاه گرجستان، بقراط پسر گریگور، به جنگ پرداخت و او را شکست داد. گریگور به سلطان با سازش نشست و گروهی از بزرگان و امیران گرجی به اسارت درآمدند که تعدادی از آن‌ها نیز اسلام آوردند. بقراط بن گریگور، دختر خود را به ازدواج آلپ ارسلان درآورد و سلطان نیز حکومت گرجستان را دوباره به بقراط پسر گریگور داد. پس از چندی، آلپ ارسلان، شاهزاده خانم گرجی را طلاق داد و او را به عقد خواجه نظام‌الملک درآورد که یکی از پسران خواجه به نام احمد، از این زن است.
خواجه نظام الملک آلپ ارسلان در ۴۵۸ قمری(۱۰۶۶ میلادی)، فارس را تسخیر کرد و در سال ۴۵۹ قمری(۱۰۶۷ میلادی)، برادر خود قاورد را از کرمان به جنگ فضلویه، پادشاه شبانکاره فرستاد. با پیروزی قاورد، تمامی کرانه فارس به قلمرو آل‌سلجوق افزوده شد. قاورد پس از این پیروزی، در برابر آلپ ارسلان سرکشی آغاز کرد و نافرمان شد. سلطان آلپ ارسلان هم با سپاهی گران به فارس لشکر کشید و قاورد که تاب مقاومت در برابر سپاه آلپ ارسلان را نداشت، از برادر امان خواست و پادشاه او را به حکومت کرمان فرستاد. در ۴۶۳ ق / اگوست ۱۰۷۱ م، سلطان سلجوقی در ملازگرد واقع در ارمنستان، در پیکار با امپراتوری روم، لشکر بیزانس را مغلوب نمود و رومانوس چهارم، قیصر بیزانس را اسیر کرد. او دو سال بعد با ۲۰۰ هزار سوار به جنگ با شمس التکین، پسر طمغاج، پادشاه ماوراءالنهر، به خراسان رهسپار شد و از رود جیحون گذشت و دژ برزم را محاصره و پس از چندی آن را گشود. در این گیر و دار، یوسف برزمی مسئول دژ را به نزد سلطان آوردند. سلطان دربارهٔ شمار سپاهیان خان ماوراءالنهر از وی پرسش‌هایی کرد ولی یوسف به درشتی به سلطان پاسخ گفت. آلپ ارسلان که سخت خشمگین شده بود، دستور داد او را بیرون برده به قتل رسانند، ولی یوسف خود را از چنگ غلامان رهایی داد و با خنجری که از آستین خویش بیرون آورد، به سوی سلطان شتافت. غلامان از این کار جلوگیری کردند، اما آلپ ارسلان که به تیراندازی خود مطمئن بود، دستور داد تا او را رها کنند و از کمان تیری به سوی او رها کرد، از قضا، تیر به یوسف اصابت نکرد و در این میان، یوسف خود را به سلطان رساند و با خنجر زخمی کاری بر او زد. آلب ارسلان از این زخم در ربیع‌الاول ۴۶۵ ق / نوامبر ۱۰۷۲ م درگذشت. مورخان می‌گویند هنگام بروز این واقعه، دو هزار غلام مسلح در خدمت سلطان بودند و از شگفت‌زدگی به اندیشه دستگیری قاتل نبودند ولی جامع نیشابوری سرکرده فراشان دربار، با میخکوبی که در دست داشت بر سر یوسف کوفت و او را از پای درآورد. سپس پسرش ملکشاه جانشین او شد.
خلیفه عباسی، یعنی قائم به آلپ ارسلان لقب عضدالدین برهان المؤمنین را داده بود. «آلپ ارسلان» لقبی تمجیدی به زبان ترکی به معنای «شیر شجاع» است.سلجوقیان نسب به سلجوق نامی می‌برند که یکی از خان‌ها تُرکان اغوز در ماوراءالنهر و بخارا بوده‌است. علی‌رغم شکوهی که پیرامون نام وی وجود دارد و مسلمانان او را فرماندهی بزرگ، مربی مردان، مردی راستگو، و دشمن همه خیانت‌ها می‌دانند، مسیحیان از وی و پسرش ملکشاه، با تندی یاد می‌کنند. نجم‌الدین راوندی، آلپ ارسلان را پادشاهی با عظمت، خوبروی، ورزیده و دلاور توصیف می‌کند که تیر او هرگز به خطا نمی‌رفت.

کتیبه آلپ ارسلان

۳ : ملکشاه یکم


ملکشاه

جلال‌الدوله معز الدنیا و الدین ملکشاه بن آلپ ارسلان که با عناوین امیر المؤمنین،فاتح آناتولی و ملکشاه یکم نیز شناخته می‌شود، سومین و بزرگ‌ترین سلطان امپراتوری سلجوقی و فاتح آناتولی بود که به دنبال پیروزی پدرش، آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد، امپراتوری بیزانس را از آسیای صغیر بیرون راند. ملکشاه فرمانروایی بر بزرگترین امپراتوری‌ ایران پس از سقوط هخامنشیان و یکی از بزرگترین امپراتوری‌های تاریخ ایران را بر عهده داشت. ماندگارترین میراث وی، تنظیم تقویم جلالی است که به نام او و توسط گروهی از ریاضی‌دانان برجستهٔ آن زمان به سرپرستی عمر خیام انجام گرفت.
ملکشاه قلمرو امپراتوری سلجوقی را تا سوریه و میان‌رودان گسترش داد.او در ۱۵ شوال ۴۸۵ قمری در بغداد درگذشت. ملکشاه علاقه زیادی به ادبیات، علم و هنر نشان داد. از سلطنت او به خاطر مساجد باشکوه در پایتخت خود اصفهان، اشعار عمر خیام و ایجاد تقویم جلالی یاد می‌شود. در دوره پادشاهی وی، مردم او از صلح داخلی و بُردباری مذهبی برخوردار بودند.

۴ : محمود اول


محمود اول سلجوقی

محمود بن ملکشاه چهارمین پادشاه سلجوقی به مدت یک سال و اندی از ۴۸۵ تا ۴۸۷ ه‍.ق پادشاهی حکومت سلجوقی را بر عهده داشت. وزیر وی تاج‌الملک بود که در سال ۴۸۵ ه‍.ق به‌دست نیروهای نظامیه به قتل رسید.
با مرگ ملکشاه مادر محمود، ترکان خاتون، خلیفه المقتدی را مجبور به خطبه خواندن به نام محمود کرد و به این ترتیب محمود در سال ۴۸۵ ه‍.ق در حالی که چهار سال و اندی بیش نداشت به پادشاهی برگزیده شد و پس از فرار برادرش برکیارق از اصفهان به ری محمود در اصفهان تاجگذاری کرد. بعد از مدت کوتاهی با شورش تتش و مرگ ترکان خاتون برکیارق برای درخواست یاری برای مقابله با تتش به اصفهان نزد محمود آمد؛ ولی محمود سه روز پس از ورود برکیارق به علت بیماری آبله در گذشت. با مرگ سلطان جلال‌الدین ابوالفتح حسن ملکشاه در سال ۴۸۵ ه‍.ق دستگاه حکومت سلجوقیان دچار آشفتگی سیاسی شد. در طول دورهٔ بعد از او، حکومت سلجوقیان گرفتار جنگ‌های خاندانی بین فرزندان ملکشاه و دیگر مدعیان تاج و تخت شد. در این دوره، بخش‌های مختلف قلمرو حکومت سلجوقیان به دست شاهزادگان و امیران و بزرگان سلجوقی اداره می‌شد. بعد از مرگ ملشکاه، همسر او ترکان خاتون برای حکومت پسرش محمود بن ملکشاه تلاش زیادی کرد و در این راه با طرفداران برکیارق پسر دیگر ملکشاه درگیر جنگ‌هایی شد. بعد از چند جنگ، سرانجام ترکان خاتون درگذشت و بعد از مدتی محمود بن ملکشاه هم از بیماری آبله درگذشت و حکومت سلجوقیان به دست برکیارق افتاد.

۵ : برکیارق


برکیارق

رکن‌الدین ابوالمظفر برکیارق (و نیز برکیاروق) پنجمین پادشاه دودمان سلجوقیان ایران بود. وی پسر ملکشاه یکم، سومین شاه این دودمان بود. وزرای او عبارتند از تاج‌الملک، فخرالملک، مویدالملک و مجدالملک.
عموی برکیارق تتش با شنیدن خبر مرگ ملکشاه سلجوقی برای به چنگ آوردن سلطنت، از محل حکومتش شام راهی عراق شد و پس از تأیید شدن توسط خلیفهٔ وقت به سمت مرکز ایران حرکت کرد. در این زمان با مرگ برادر برکیارق، محمود اول سلجوقی، پادشاهی بر برکیارق مسلم شد. دو طرف با سپاهیانشان در نزدیکی ری به جنگ پرداختند و در نهایت برکیارق پیروز شد و تتش در قلعهٔ تکریت زندانی گشت. (۴۸۷ ه‍.ق)
در مدتی که برکیارق مشغول جنگ با تتش بود، عموی دیگرش ارسلان ارغون توانست بر کل خطهٔ خراسان مسلط گردد و از برکیارق درخواست قبول حکومتش در خراسان را کرد. برکیارق در ابتدا قبول کرد اما بعد از آن سپاهی به فرماندهی برادر ارسلان، بوری‌برس، به خراسان گسیل داشت تا کار ارسلان ارغون را یکسره کند، ولی سپاه بوری‌برس شکست خورد و ارسلان ارغون تصمیم به به‌دست گرفتن سلطنت سلجوقی کرد اما بلافاصله توسط غلامش کشته شد. بعد از مرگ ارسلان ارغون، برکیارق، برادرش سنجر را به حکومت خراسان برگزید.
در سال ۴۹۰ ه‍.ق موید الملک که مدتی پیش از وزارت برکیارق عزل شده بود، برای انتقام، یکی از امرا به نام انر را تحریک به به‌دست گرفتن سلطنت کرد ولی انر پس از فراهم آوردن لشکر، توسط فداییان اسماعیلیه به قتل رسید.
موید الملک با قتل انر به گنجه نزد محمد بن ملکشاه رفت و او را نیز به سلطنت رسیدن تشویق نمود. بین سلطان محمد و برکیارق پنج جنگ رخ داد که چهارتای آن‌ها با پیروزی برکیارق و یکی از آن‌ها با پیروزی سلطان محمد پایان یافت. در آخر بین برادران صلحی صورت گرفت به این ترتیب که اران، شام و جزیره در دست محمد، خراسان و ماوراءالنهر در دست سنجر و باقی مناطق امپراتوری سلجوقی دست برکیارق باشد.
برکیارق بن ملکشاه در سال ۴۹۸ ه‍.ق و در سی و پنج سالگی به علت بیماری سل فوت کرد و در شاه زواریون بروجرد دفن شد.

۶ : ملکشاه دوم


ملکشاه دوم

سلطان مسعود بن محمد ملکشاه قبل از مرگش سلطان ملکشاه را به ولیعهدی خودش انتخاب کرده بود. مدت پادشاهی او مورد اختلاف است اما دراکثر منابع مدت پادشاهی وی چهارماه ذکر شده است از رجب ۵۴۵ تا ذی العقده ۵۴۷ ه‍.ق سلطان ملکشاه به دلیل اینکه مردی عیاش و شرابخوار بود و بیشتر اوقات خود را با سرگرمی با زیردستان خود می‌گذراند توسط امیرخاصبیک بن بلنگرحاجبش که خود او سلطان را برتخت نشانده بود عزل کرد و برادرش سلطان محمد که در خوزستان بود را به همدان آورد و بر تخت نشاند. این پادشاه به دلیل اینکه مدت پادشاهیش خیلی کم بود و بیشتر امور دردست حاجبش خاصبیک بود نتوانست اقدام خاصی را انجام دهد. بعد از به تخت نشستن سلطان ملکشاه خلیفه تصمیم به مصادره اموال بازماندگان مسعود گرفته بود که به شهرواسط حمله کرد و جنگی بین ملکشاه و خلیفه رخ داد که در نهایت خلیفه پیروز شد.

۷ : محمد اول سلجوقی


محمد اول سلجوقی

محمد یکم که با نام غیاث‌الدین محمد و تَپَر نیز شناخته می‌شود، فرزند سلطان سلجوقی، ملکشاه یکم بود. وی برادر برکیارق بود و بعد از مرگ برادرش به حکومت رسید. در دوران ۱۳ سال حکومت سلطان محمدبن ملکشاه (۴۹۸–۵۱۱ ه‍.ق) وی در پی حل مشکلاتی بود که در بین وی و برادرش بود. همچنین، در این زمان که وی به پادشاهی رسید، به سرکوب اسماعیلیان و فتح نعمانیه پرداخت. در دوران سلطان محمد، پیشرفت‌هایی در علوم ادبی و اقتصادی حاصل شد، و همچنین در زمینهٔ دینی به سرکوب مخالفان دینی پرداخت. در این زمان از کمک‌های سلطان سنجر در خراسان در قلمرو سلجوقیان نیز باید یاد کرد.
مناسبات سلطان محمد با خلیفه دوستانه بود. دورانی که سلطان محمد به پادشاهی رسید وی فرصت یافت به دفع مهاجمان، حل مشکلات داخلی و سرکوب اسماعیلیان بپردازد.

۸ : احمد سنجر


احمد سنجر

احمد سنجر (متولد ۱۰۸۵ - درگذشته ۸ مه ۱۱۵۷) نهمین سلطان امپراتوری سلجوقی از سال ۱۱۱۸ تا ۱۱۵۷ و سلطان سلجوقیان خراسان از سال ۱۰۹۷ تا ۱۱۱۸ میلادی بود که تا زمان مرگش در سال ۱۱۵۷، بر آن حکومت کرد. سلطان سنجر را واپسين سلطان مقتدر سلجوقی می‌دانند.
سنجر در حدود ۱۰۸۶ میلادی در سنجار، شهری واقع در شمال غربی عراق متولد شد. اگرچه منابع اولیه بیان می‌کنند که نام او بر اساس زادگاهش بوده است اما ادموند باسورث خاطرنشان می‌کند «سنجر» یک نام ترکی است که به معنای «کسی که سوراخ می‌کند» یا «کسی که رخنه می‌کند» است. سنجر پسر ملکشاه یکم بزرگ‌ترین سلطان سلجوقی بود و در جنگ‌های جانشینی علیه سه برادرش به نام‌های محمود یکم، برکیارق، محمد یکم و برادرزاده‌اش ملکشاه دوم (فرزند برکیارق) شرکت داشت. در سال ۱۰۹۶ خراسان به او داده داده شد تا تحت فرمان برادرش محمد یکم حکومت کند. طی چند سال بعد احمد سنجر با پایتختی در نیشابور فرمانروای بخش‌های بیشتری از ایران شد.

حکومت بر خراسان

ترک

او در سال ۱۱۰۲ تهاجم قراخانیان را دفع کرد و جبرئیل ارسلان خان را در نزدیکی ترمذ کشت. در سال ۱۱۰۷ به قلمرو حکومت غوریان حمله کرد و عزالدین حسین را اسیر کرد، اما بعداً در ازای خراج او را آزاد کرد.
سنجر دست به لشکرکشی بر علیه اسماعیلیان زد تا آنان را در ایران از بین ببرد. وی آنان را با موفقیت از تعدادی از سنگرهای خود از جمله قهستان و طبس بیرون راند.با این حال، حکایتی نشان می‌دهد که سنجر در مسیر رسیدن به سنگر آنها در الموت، یک روز از خواب بیدار شد و خنجری را در کنار خود یافت و یادداشتی از حسن صباح را زیر خنجر مشاهده کرد مبنی بر اینکه او (حسن صباح) صلح می‌خواهد. سنجر که از این واقعه شوکه شده بود، فرستادگانی را نزد حسن فرستاد و هر دو پذیرفتند که از سر راه یکدیگر بمانند.
در سال ۱۱۱۷ به قلمروی بازماندگان غزنوی لشکرکشی کرد و سلطان ارسلان‌شاه غزنوی را در نبرد غزنی شکست داد و برادر ارسلان بهرام شاه را به عنوان دست‌نشانده سلجوقی سر کار آورد.

سلطنت بر امپراتوری سلجوقی

احمد سنجر

در ۲۶ فوریه ۱۱۰۵ پنجمین سلطان سلجوقی یعنی برکیارق درگذشت. او پسر کوچکتر خود معزالدین ملکشاه را به عنوان وارث تاج و تخت انتخاب کرد. ملکشاه پس از اعلام به عنوان ششمین سلطان امپراتوری سلجوقی، نام ملکشاه دوم را به خود گرفت. با این حال، قدرت واقعی در دست عمویش، محمد تَپَر بود. در همان سال، محمد تپر برادرزاده خود را از سلطنت خلع کرد و خود به عنوان هفتمین سلطان به حکومت پرداخت.
هنگامی که محمد در ۴ آوریل ۱۱۱۸ درگذشت، پسرش محمود دوم سلجوقی به عنوان سلطان جدید اعلام شد. هنگامی که پسر محمد، محمود دوم بر تخت نشست، امیر یزد گرشاسب دوم به رسوایی افتاد. تهمت‌ها درباره او به دربار محمود دوم سرایت کرد، گرشاسب اعتماد او را از دست داد و محمود را وادار کرد که نیروی نظامی را به یزد بفرستد که در آنجا گرشاسپ دستگیر و در جبل زندانی شد، درحالی که یزد به حجاب سلطنتی واگذار شد. گرشاسپ اما فرار کرد و به یزد بازگشت و در آنجا از احمد سنجر (همسر گرشاسپ خواهر احمد بود) درخواست حفاظت کرد. گرشاسپ از احمد خواست تا به قلمروهای محمود در ایران مرکزی حمله کند و اطلاعاتی در مورد نحوه لشکر کشی به ایران مرکزی و راه های مبارزه با محمود به او داد. احمد پذیرفت و در سال ۱۱۱۹ با لشکری ​​به سمت غرب پیشروی کرد و در آنجا همراه با «پنج پادشاه» محمود دوم را در ساوه شکست داد. پادشاهانی که در طول نبرد به احمد کمک کردند، خود گرشاسپ، امیر سیستان و خوارزمشاه، از جمله دو پادشاه گمنام دیگر بودند. نیروهای نزاری نیز در ارتش سنجر حضور داشتند.
احمد پس از پیروزی، قلمروهای گرشاسپ دوم را بازگرداند. احمد سپس تا بغداد حرکت کرد و در آنجا با محمود موافقت کرد که با یکی از دخترانش ازدواج کند و او از مناطق استراتژیک شمال فارس چشم پوشی کند. از این پس حکومت در مناطق شرقی فلات ایران از ری تا ماورالنهر به دست سلطان سنجر افتاد ولی عراق به محمود دوم و فرزندانش واگذار گردید که به‌ آنها سلجوقیان عراق گفته می شود.
دوران سلطان سنجر، در دوران هرج و مرج سلجوقیان بود. او می‌خواست بار دیگر قلمرو سلجوقی را یکپارچه سازد اما نتوانست؛ زیرا سه قدرت قراختاییان، خوارزمشاهیان و غوریان در ایران شرقی حضور داشتند.
او به علت شورش علاءالدین اتسز سه بار به خوارزم لشکر کشید. احمد سنجر همچنین دو بار به سمرقند حمله کرد و به بقایای غزنویان تاخته آنان را دست نشانده خود ساخت.

مرگ

سنجر در سال ۵۵۲ قمری درگذشت و در مرو به خاک سپرده شد. در دارالبطیخ ذکر شده‌است که مقبره او در سال ۶۱۷ قمری در جریان حمله مغولان به امپراتوری خوارزمیان توسط مغول ها ویران شد.

۹ : محمود دوم


محمود دوم سلجوقی

مغیث الدین ابوالقاسم محمود بن محمد، سلطان سلجوقی بغداد در ۱۱۱۸ میلادی (درگذشت پدرش محمد یکم) بود. هنگامی که او چهارده ساله شد، بر عراق و ایران حکومت می‌کرد.
محمود با یکی از دختران احمد سنجر ازدواج کرد و بدین دلیل وارث عمویش شد و حاکم بغداد گشت و با اقتدار حاکمیت ایران را نیز در دست گرفت.محمود در سن ۲۶ سالگی در سال ۱۱۳۱ میلادی فوت کرد و بعد از مرگش یک جنگ داخلی بین پسرش داوود، برادرزاده‌اش مسعود و اتابک طغرل دوم شکل گرفت.

۱۰ : داوود سلجوقی


تندیس شاهزاده سلجوقی

داود بن محمود بن محمد تپَر نهمین پادشاه سلسله سلجوقیان ایران بود.او را وزیر پدرش قوام‌الدین ابوالقاسم درگزینی در همدان به پادشاهی نشاند. همزمان مسعود بن محمد بن ملکشاه در عراق و سلجوق‌شاه بن محمد بن ملکشاه در فارس و خوزستان داعیه پادشاهی کردند. داود چندین بار با مسعود بن محمد بن ملکشاه به جنگ رفت ولی نهایتا بعد از کشته شدن راشد خلیفه عباسی در اصفهان، داود به آذربایجان رفت و تحت اتابگی ایاز حکومت راند. وی در ۱۱۴۳م در تبریز توسط حشاشین ترور شد.

۱۱ : طغرل دوم


طغرل دوم

طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی یا طغرل دوم نواده ملکشاه ملقب به «سلطان رکن الدنیا و الدین ابوطالب طغرل بن محمد بن ملکشاه یمین امیرالمؤمنین» در ماه محرم سال ۵۰۳ ق / اوت ۱۱۰۹ م به دنیا آمد. در زمان سلطان محمد (پدرش) ، ساوه، آوه و زنجان به اقطاع به طغرل داده شده و امیر شیرگیر اتابک او تعیین شده بود. هنگام سلطنت محمود (برادرش) وقتی که اتابک جدید طغرل، گون توغدی(گُنْتُغْدی)، او را به شورش دعوت کرد، طغرل برضد محمود شورید. این شورش به گنجه پس زده شد، اما با حمایت سنجر و تحمیل کردن او به محمود، در گنجه تثبیت شد. از گنجه، گیلان، دیلم و قزوین را دوباره از محمود گرفتند به نحوی که محمود در اصل تنها امیر موصل، جزیره و آذربایجان بود.در(۵۱۵ق/۱۱۲۱م) اتابک طغرل، گُنْتُغْدی که محرّک او در ناسازگاری با برادرش محمود بود. درگذشت و از این‌رو طغرل باز بر سر فرمانبری از برادر درآمد. دوسال بعد طغرل دوباره در آذربایجان به همراه اتابک جدید خود آقسنقر احمدیلی شورش نمود.در ۵۲۱ ق سلطان سنجر به ری رفت و شیرگیر را از اتابکی طغرل برداشت و قراسنقر را منصوب کرد. سلطان‌محمود سلجوقی در ۵۲۵ق/۱۱۳۱م در همدان فوت کرد. هنگام مرگ سلطان محمود پسر ملکشاه، طغرل در دربار سلطان سنجر ساکن بود. آق‌سنقر احمدیلی اتابکِ پسر او داوود بود. وی به اتّفاق ابوالقاسم دَرْگَزینی اَنَس‌آبادی وزیر، داوود را به سلطنت برداشتند.سلطان سنجر بر خلاف وصیت محمود که فرزند خود داود را به جانشینی برگزید، طغرل را به پادشاهی عراق و سرزمین‌های مجاور فرستاد. ملک داوود با عمّ خود طغرل به مخالفت برخاست و در نتیجه جنگی میان آن دو در نزدیکی همدان روی داد. آق‌سنقر احمدیلی که از فرماندهان سپاه ملک داوود بود، چون سستی سپاه را در جنگ دید، رو به فرار نهاد. ملک‌داوود و آق‌سنقر به بغداد رفتند و از حمایت و اکرام خلیفه برخوردار شدند. سلطان‌مسعودبن محمدبن ملکشاه سلجوقی در ۵۲۷ق/۱۱۳۳م وارد بغداد شد. خلیفه خطبه سلطنت را به نام سلطان‌مسعود خواندو ملک‌داوود برادرزاده‌اش به ناچار از او اطاعت کرد. داوود و مسعودروی به آذربایجان نهادند و خلیفه نیز آنان را یاری داد. در مراغه آق‌سنقر احمدیلی ایشان را به گرمی پذیرفت و آذربایجان به تصرّف ملک‌مسعود درآمد. پس از آن سلطان‌مسعود برای جنگ با طغرل روی به همدان نهاد و در این جنگ که آق‌سنقر احمدیلی نیز حضور داشت، طغرل شکست خورد و به ری گریخت و مسعود بر همدان چیره گردید.طغرل از ری به طبرستان نزد اسپهبد باوندی علاالدوله علی پسر شهریار گریخت ۵۲۷/۱۱۳۲ و پناه گرفت تا توانست دوباره سپاهی فراهم کند و به جنگ ادامه دهد. در نبردهای دو برادر، بین سالهای ۵۲۷–۸ ق / ۱۱۳۳–۳۴ م گاهی مسعود و گاهی طغرل پیروزبود. سرانجام طغرل بر برادر چیره شد. مدت فرمانروایی طغرل سه سال و دو ماه بود و وی در محرم سال ۵۲۹ ق / نوامبر ۱۱۳۴ م، در شهر همدان چشم از جهان فروبست.

۱۲ : مسعود


مسعود سلجوقی

سلطان غیاث‌الدین مسعود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی دهمین پادشاه سلسله سلجوقیان ایران بود. وی پسر محمد بن ملکشاه سلجوقی دیگر شاه این سلسله بود. مسعود از ابتدای پادشاهی‌اش روابط خوبی با المسترشد خلیفه عباسی نداشت. در نبردی نزدیک همدان مسعود، خلیفه را شکست داد و نهایتاً خلیفه به دست اسماعیلیان گندامی کشته شد.

۱۳ : ملکشاه سوم


ملکشاه سوم

محمود نواده ملکشاه پس از مرگ پدرش سلطان محمد در سال ۵۱ بر تخت نشست. چون هشت ماهی از امارت او گذشت. علیه عمویش، سلطان سنجر برخاست اما در نبرد شکست خورد و با اظهار ندامت و پشیمانی، سلطان سنجر دوباره او را به امارت عراق فرستاد.گرجیان از زمان سلطنت ملکشاه تا پایان فرمانروایی سلطان محمد دست از چپاول برداشته بودند اما آنان در سال ۵۱۴ ه. ق با همراهی فققازها و طوایف دیگر حمله به قلمرو سلجوقیان را از سر گرفتند در این مقاله چگونگی لشکرکشی سلطان محمود گرجیان شرح داده می‌شود.

۱۴ : محمد دوم


۱۵ : سلیمانشاه


۱۶ : ارسلان


۱۷ : طغرل سوم


طغرل سوم

طغرل سوم یا طغرل بن ارسلان (مرگ در ۵۹۰ ه‍.ق) نامدار به رکن الدنیاء والدین ابوطالب طغرل بن ارسلان‌شاه هفدهمین و واپسین سلطان سلجوقی بود که پس از سلطان ارسلان‌شاه در ۵۷۱ ه‍.ق (۱۱۷۵ م)، به سلطنت سلجوقیان عراق به پایتختی همدان رسید. با کشته شدن طغرل سوم، به فرمان سلطان تکش خوارزمشاه، تسلط حکّام سلجوقی در ایران پایان یافت.

سیستم اداری سلجوقیان چگونه بود ؟

سلجوقیان

پیشرفت اعمال قدرت و استبداد خود می دانستند. اغلب وزیران وزراتخانه ها ایرانی بودند. حکمرانان، این وزرا را می کشتند یا به کشتن می دادند و یا به دشمنان، تحویل می دادند و اموال آن ها را مصادره می کردند. در واقع این قوم، خوی صحرانشینی داشتند و به هیچ وجه، روحیه ی نظم و انضباط نداشتند و تمایل به غارت و استبداد داشتند. بخش های غیر متمرکز این امپراتوری توسط پادشاه آن ها که به آن، سلطان می گفتند نظارت می شد. آن ها این نظارت را به کمک سیستمی به نام دیوان انجام می دادند. دیوان یک سیستم مدیریتی بود که از دوران ساسانیان بر جای مانده بود. این امپراتوری بخشی از درآمدی را که از راهزنی و غارت به دست می آوردند برای ساخت و ایمن سازی جاده ها و ساخت پل ها و رباط ها هزینه می کرد.

چالش های حکومت سلجوقیان

سفال سلجوقی

یکی از بزرگترین تهدیدهای این سلسله، اسماعیلیان بودند. اسماعیلیان برا اینکه ضربه های مهلکی به بدنه ی این امپراطوری وارد کنند در مناطق دور افتاده و بالای کوه ها، قلعه هایی ساختند و در آن جا سکونت کردند. از جمله مهم ترین اقدامات اسماعیلیان، فرستادن افرادی برای ترور سران سلجوقیان بود. اسماعیلیان، مسلمانان شیعه ی 7 امامی بودند که در بخش های مختلف ایران با نام های قرمطی، باطنی و سبعی شناخته می شدند. نحوه ی عملکرد آن ها به گونه ای بود که همیشه جدید ترین و هولناک ترین تهدید داخلی برای سران سلجوقی به شمار می رفتند. البته سلسله ی سلجوقی در مرزهای خارجی هم دشمنانی داشتند. سلسله ی فاطمیان بزرگ ترین تهدید این حکومت، در خارج از مرزها بود. این سلسله حکمرانی مصر را داشتند. فاطمیان نیز از شیعیان 7 امامی بودند که خلافت مسلمانان در شمال آفریقا را بر عهده داشتند. بنیانگذار این سلسله، عبیدالله المهدی بود که پیروان این مذهب، او را مهدی موعود و منجی مسلمانان شیعه، می دانستند.

زوال و فروپاشی سلسلهٔ سلجقوقیان

سلجوقیان

ملکشاه، دو پسر داشت که پس از مرگ پدر، بر سر جانشینی او اختلاف پیدا می کنند. این اختلاف، شروع زوال این سلسله بود و سبب شد که حکومت سلجوقی به 2 قسمت تقسیم شود. اما هیچکدام از آن ها در طول سلطنت خود نتوانستند کار شایسته ای انجام دهند.
یکی از پسرهایش که محمد شاه بود بعد از اینکه با اسماعیلیون جنگید به جنگ صلیبیون رفت که در این جنگ نیز موفقیتی به دست نیاورد.
پس از مرگ محمدشاه، پسرش، سنجر، به پادشاهی رسید. سنجر، آخرین پادشاه مقتدری بود که سلسله ی سلجوقی به خود دید. وی در خراسان، استقلال خود را اعلام کرد و فرمانروایی بغداد را به برادرزاده اش داد.
او در مقابل پادشاه غزنی جنگید و موفق شد چندین بار آن ها را شکست دهد. به همین دلیل، در اواخر عمر خود با قیام کینه جویانه ای از غزنیان، مواجه شد و در این نبردها خراسان را از دست داد.
پس از سنجر، جانشینان او بر تخت نشستند که مدت حکمرانی همه ی آن ها کوتاه بود. افزایش یافتن قدرت خوارزمشاهیان در خراسان، سبب شد که این سلسله رو به زوال و فروپاشی برود و با به وجود آمدن وقایع دیگری، حکومت سلجوقیان در ایران به پایان برسد.

آثار تاریخی به جا مانده از دوره سلجوقیان

معماری سلجوقی شامل شیوه‌ها و سبک‌های سازه‌هایی است که توسط امپراتوری سلجوقی استفاده می‌شد، زمانی که در قرن‌های یازدهم تا سیزدهم بر بیشتر خاورمیانه و آناتولی حکومت می‌کرد. پس از قرن یازدهم، سلجوقیان روم از امپراتوری سلجوقی بزرگ جدا شده و در حال توسعه معماری خود بودند، اگرچه تحت تأثیر و الهام از سنت‌های معماری ارمنی، بیزانس و ایرانی قرار داشتند. معماری سلجوقی مطابق معماری ایرانی است به اضافه توسعه‌هایی که خود به آن افزوده.

برج طغرل

برج طغرل

برج طغرل آرامگاه طغرل بیک است. در شرق آرامگاه ابن بابویه در خیابان ابن بابویه شهر ری واقع شده‌است و از آثار به جا مانده از دورهٔ سلجوقیان است. ارتفاع برج حدود ۲۰ متر می‌باشد (بدون احتساب گنبد مخروطی شکلی که امروزه اثری از آن نمانده) به اعتقاد برخی از کارشناسان این برج شبیه عقربه‌های ساعت بوده و می‌توان از روی تابش آفتاب بر روی کنگره‌های آن زمان را تشخیص داد.

برج های خرقان

برج های خرقان

برج‌های دوگانه خَرَقان دو برج آجری دوره سلجوقی هستند که با فاصله ۲۹ متری از یکدیگر و در فاصله یک کیلومتری روستای حصار از توابع دهستان خرقان غربی در شهرستان آوج استان قزوین منطقه باستانی خرقان قرار دارند.این بنا در ۲۳ خرداد ۱۳۵۶ به شماره ۱۳۹۵ در آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

مسجد جامع زواره

مسجد جامع زواره

مسجد جامع زواره مربوط به دوره سلجوقیان است و در زواره، متری حسن‌آباد، کوچه پامنار واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۱۵ با شمارهٔ ثبت ۲۸۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

مناره ساربان

مناره ساربان

مناره ساربان در شمال محله جوباره (محلهٔ یهودی‌نشین اصفهان) واقع شده‌است و از زیباترین مناره‌های عهد سلجوقی می‌باشد که دارای تزئینات آجری و کاشی‌کاری است و در سده ششم هجری، میان سال‌های ۵۲۵ و ۵۵۰ هجری قمری، ساخته شده‌است.

آرامگاه خواجه نظام الملک

آرامگاه خواجه نظام الملک

آرامگاه خواجه نظام‌الملک معروف به دارالبطیخ مربوط به دوره سلجوقیان -قرن ۱۳ ه‍.ق است و در اصفهان، متری قیام (سبزه میدان)، خیابان ولی عصر، کوچه سلطان سنجر واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شماره ثبت ۹۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. در این مکان خواجه نظام‌الملک و نیز سلطان ملکشاه یکم به خاک سپرده شده‌اند.

نظام الملک

کاروانسرا شرف

کاروانسرا شرف

رباط شرف کاروانسرایی در ۴۵ کیلومتری شهر سرخس است که به شیوهٔ رازی ساخته شده و نام معمار آن استاد محمد طرائقی سرخسی ذکر شده‌است.این اثر در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۲۱ با شمارهٔ ثبت ۳۵۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

گنبد علویان همدان

گنبد علویان

گنبد علویان آرامگاهی مربوط به قرن دوازدهم میلادی در همدان ، ایران است . زمانی گنبدی سبز رنگ، بالای ساختمان را تزئین می‌کرد، همانطور که خاقانی شاعر از این بنا به عنوان «گنبد سبز» یاد می‌کند، اما با گذشت زمان تخریب شده است.

کلام آخر

ما در این وبلاگ در مورد سلسله سلجوقسان صحبت کردیم. امیدوارم که مورد پسند شما خوبان قرار گرفته باشد.

منابع :
سایت ویکی پدیا
سایت خبرفوری به نشانی : khabarfoori