پیدایش ماد ها
چهار الی پنج هزار سال پیش و در زمان عصر برنز؛ مردمان ایرانیزبان به تدریج وارد این سرزمین شدند. قوم ماد بخشی از مردمانی بود که در مهاجرت آریاییها به فلات ایران، شرکت داشتند. این قوم، در روزگار خود به آریاییان مشهور بودند و یکی از قبایل آنان، آری زانتو نام داشت؛ نامی که به معنای دودمان آریاییان است. این شهرت در آن روزگار تنها به قوم ماد محدود نمیشد و پارسها نیز آریا شناخته میشدند. مطابق منابع کهن آشوری، معلوم میگردد که شش طایفه تشکیلدهنده اتحاد مادها عبارت بودند از بوسیها، ستروخاتیها، بودیها آریزانتاییها و مغها و سرانجام پارتاکانیها. مطابق منابع یونانی، در سرزمین کمنداندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) مادیهای ساگارتی میزیستهاند که شکل بابلی-یونانی شده نام خود یعنی زاگرُس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان غرب فلات ایران دادهاند. نام همین طوایف است که در اتحاد طوایف پارس نیز موجود است و خط پیوند خونی طوایف ماد و پارس از جمله از منشأ همین طایفه ساگارتیها (زاکروتی، ساگرتی) است.

ایران زمین زیر یک پرچم واحد
همانطور که نوشتیم، ایران در آن زمان از قومهای مختلفی تشکیل شده بود و هر منطقه برای خود یک شاه محلی داشت. اما رفته رفته و در سبب پاسخ به حملات آشوریان که از سمت غرب میآمدند؛ ایرانیان تصمیم گرفتند برای خود یک حکومت یکپارچه داشته باشند. بعدها، در سدههای نهم و هشتم پ.م. قدرت مادها تا حدی زیادی افزایش یافت و نقش آنها برجسته شد و سرانجام در سده هفتم پ.م. سرتاسر غرب ایران و برخی از مناطق نزدیک آن به مادها تعلق یافت؛ بنابراین، مرزهای ماد در طول چند صدسال، بهتدریج و رفتهرفته تغییر کرد؛ با این حال، گستره جغرافیایی دقیق ماد ناشناخته باقی ماندهاست.

حمله آشوریان به ایران زمین
با آغاز سده نهم پ.م. آشوریها بهطور منظم به مناطق شمال غرب ایران که در آنزمان دهها شاهکنشین خُرد در آنجا وجود داشت یورش میبردند و به غارت میپرداختند. آشوریها میتوانستند از طریق دو مسیر به ماد دست یابند: از سوی شمال، از سوی گیزیل بوندا و ظاهراً در امتداد جاده امروزی بیجار به همدان؛ از سوی شمال غرب از طریق مسو در کنار مرز غربی گیزیل بوندا یا از طریق کیشِسیم در امتداد جاده سنندج به همدان. آشوریها همیشه در امتداد راه کوهستانی جاده بزرگ خراسان، از طریق خارخار، آرازیاش و بیت بارو که بخش شمالی الیپی را تشکیل میداد و سرانجام از طریق بیت همبان، از ماد به آشور بازمیگشتند. همه این سرزمینها در کوههای زاگرس، میان اسدآباد از سوی شرق، خارج از جلگه همدان و دره ماهیدشت از طرف غرب واقع شدهبودند که دره ماهیدشت جزو بیت همبان محسوب میشد. آشوریها نه فقط از طریق ماد بلکه از سوی شمال، از طریق پرسوا و سرزمینهای همسایه نیز به جاده خراسان دسترسی داشتند. در این صورت، آشوریها با عبور از کنار مسیر سنندج-بیستون یا پاوه-کرمانشاه، در سوی چپ نهتنها ماد، بلکه خارخار و کیشسیم قرار میگرفتند.

ماد ها در متون تاریخی
نخستین اشاره به نام مادها در سالنامه بیست و چهارم شلمنسر سوم، یعنی سال 836 پ.م. بازمیگردد، هنگامی که به نَمری حمله کرد. کتیبههای آشوری آکنده از گزارشهایی درباره تاختوتازهای سپاه آشور در سرزمینهای مادنشین و گشوده شدن شاهکهای مادی هستند. در متنهای آشوری، برای نمونه در کتیبههای تیگلات-پیلسر سوم، بدون اشاره به نام قبیلههای مادی، از مادها همچون گروهی شناختهشده و نیرومند و با عنوانهایی چون «مادهای دوردست»، «مادهایی که در نزدیکی بیابان نمک هستند»، «مادهای نیرومند»، «مادهایی که در نزدیکی کوه بیکنی هستند» و «مادهای شرق» یاد شدهاست. منابع یونانی، بهویژه تاریخ هرودوت درباره پادشاهی ماد گزارشهایی دادهاند، اما این گزارشها آمیخته به افسانهاند. اطلاعاتی پراکنده از مورخینی چون هکاته وجود دارد که همین اطلاعات را مورخان بعدی نیز در آثارشان بازتاب دادهاند. نخستین کسی که گزارشی جامع در مورد مادها ارائه کرد، هرودوت بود. در میان منابع کهن یونانی موجود که درباره مادها سخن گفتهاند، مهمترین آنها هرودوت و کتزیاس هستند که نوشتههای هرودوت تاحدودی قابل اعتماد است و پژوهشهای نوین باستانشناسی هم در پارهای از موارد، گفتههای او را تأیید میکنند؛ اما نوشتههای کتزیاس جنبه داستانسرایی و تفریحانگیز دارند و تقریباً در تمامی مواردی که هرودوت و کتزیاس درباره واقعه یکسانی صحبت کردهاند، گفتههای آنان بسیار با هم اختلاف دارند و در مواردی که بتوان این اختلافها را از روی منابع دیگر بررسی کرد، گفتههای کتزیاس نادرست است. متون عهد عتیق کتاب مقدس نیز تا حدودی برای بازسازی تاریخ ماد مورد استفاده قرار میگیرند. این متون در دورههای تاریخی گوناگونی نوشته شدهاند و بهجز برخی از قسمتهای کتابهای عزرا و دانیال که به زبان آرامی نوشته شدهاند، همه این متون به زبان عبری نگاشته شدهاند. کتابهای پیامبران ناحوم و حبقوق که تقریباً همزمان بودهاند و در سده هفتم پ.م. میزیستند، سقوط فوری دولت آشور را شرح میدهند. ناحوم سقوط مصیبتبار نینوا را که در سال 612 پ.م. توسط مادها و بابلیها تسخیر شد را گزارش کرده و حبقوق درباره تسخیر آشور در سال 614 پ.م. توسط مادها سخن میگوید. احتمالاً پیشگوییهای هر دو کتاب به زمانی که دولت آشور هنوز پابرجا بوده تعلق دارند ولی در دورهای بودهاند که سرانجام مصیبتبار دولت آشور، آشکار به نظر میرسید.

دیاکو اولین پادشاه رسمی ایران

دیاکو ، دَهیوکَ ، یا دیااُکو بنیانگذار و نخستین شاه حکومت ماد بود. نام وی در منابع گوناگون، به صورتهای مختلفی ذکر شدهاست؛ از جمله هرودوت که نام وی را به صورت «دِیوکِس» نوشتهاست. نام دیاکو برگرفته از واژه ایرانی دَهْیوکَ بهمعنی سرزمین است. تاریخِ دقیق دوره حکمرانی دیاکو دقیقاً مشخص نیست و احتمالاً بیشتر نیمه اول سده هفتم پیش از میلاد را دربرمیگرفتهاست. بنا بر گفته هرودوت، دیاکو 53 سال پادشاهی کرد. براساس نوشتههای هرودوت، دیاکو نخستین پادشاه ماد بوده که از آشوریان استقلال کسب کردهاست. سارگون دوم شاه آشور در سال 715 پیش از میلاد، متوجه شد که دیاکو با روسای اول، شاه اورارتو متحد شدهاست. او دیاکو را زیر نظر گرفت و در طی جنگ خود با منائیان، بار دیگر وارد ماد شد تا چنانکه مدعی بود، به «هرجومرج» آنجا پایان دهد. او در نهایت دیاکو را اسیر کرد و بههمراه خانوادهاش به حمات (در سوریه امروزی) تبعید کرد. اما دیاکو معاصر با سناحریب آشوری از تبعید بازگشته و احتمالا با حمایت آشوریان در هگمتانه یک پادشاهی دست نشانده برپا میکند. حکومتی که نه چندان مدتی بعد از کنترل آشوریان خارج شده و خود به دشمن برجسته آنها بدل شد. وی طرح و نقشه ایجاد یک حکومت واحد ماد را در ذهن داشت و در یک دوره بیقانونی در ماد، تلاش کرد تا عدالت را در دهکده خود اجرا کند و اعتبار و حسن شهرتی را به عنوان یک قاضی بیطرف بهدست آورد. به این ترتیب حوزه فعالیت او گسترش یافت و مردم روستاهای دیگر نیز به وی مراجعه میکردند تا اینکه سرانجام او اعلام کرد این جایگاه برای وی دردسرساز شدهاست و حاضر به ادامه کار نیست. در پی این کنارهگیری، دزدی و اغتشاش فزونی یافت و مادها گرد هم آمدند و این بار وی را بهعنوان پادشاه برگزیدند. نخستین کار دیاکو پس از به پادشاهی رسیدن، گماشتن نگهبانانی برای خود و نیز ساخت پایتخت بود. شهری که دیاکو برای این منظور برگزید در زبان فارسی باستان هگمتانه و به زبان یونانی اکباتان خوانده میشد که همدان امروزی دانسته میشود. هگمتانه به معنی «محل اجتماع» یا «شهری برای همه» است و اشارهای است به گردهم آمدن طوایف مادی که سابقاً متفرق بودند. او در اواخر قرن هشتم پیش از میلاد، دستور داد تا یک دژ مستحکم بر روی تپهای در این شهر ایجاد شود تا همه امور نظامی، دولتی و خزانهداری در آن انجام گیرد. پس از دیاکو، پسرش فرورتیش جانشین او شد و مدت 22 سال حکومت کرد.
فرورتیش دومین پادشاه ماد
فرَوَرتیش دومین شاه ماد بود. به گفته هرودوت فرورتیش پسر دیاکو بود و قبایل مادی را متّحد و به یک کشور تبدیل کرد. وی که به همراه دیاکو و خانوادهاش به آشور تبعید شده بود، به احتمال قوی در خاک آشور تربیت شد. بعدها وی خداوند ده ایالت بیت کاری در ناحیه همدان کنونی، به مرکزیت کار-کشی شد. گمان میرود آشوریان خود از روی عمد وی را به این مقام منصوب کردهباشند تا اولاً وی را از جایی که نفوذ و ریشه محلی داشتهاست دور کرده باشند، ثانیاً بر این باور بودند که فرورتیش که دستپرورده و دستنشانده خودشان است مانند سایر پیشوایان، شاهکان و شاهان دستنشانده در ادامه سیاستهایی را دنبال خواهد کرد که به نفع آشوریان باشد.

نبرد با آشوریان و سقوط فرورتیش
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. برای این کار ابتدا پارسها را تحت انقیاد خود درآورد و سپس با جلب یاری خداوندان پیشینده دو ایالت مجاور خود قیامی را علیه آشور ترتیب داد. قیام به سرعت گسترش یافت و آشوریان قست اعظم سرزمین ماد را که در تصرف خود داشتند، از دست دادند. با مذاکرات آشور با سکاها که متحد مادها در این قیام بودند و خروج آنها از اتحاد با مادها به نفع آشوریان، جریان قیام ناتمام ماند. از آن تاریخ به بعد فرورتیش توانست مهمترین نواحی ماد را از زیر یوغ آشور نجات دهد و در سه ایالت بیت کاری، مادای و ساپاردا دولت واحدی تأسیس کند و پادشاهی مستقل ماد را برپا کند. در جریان یک کشمکش داخلی در آشور، فرورتیش فرصت را برای حمله دوباره به آشور مناسب دید و بدین ترتیب در سال 653 پیش از میلاد مجدداً به آشور یورش برد ولی کشته شد. بدین ترتیب 22 سال حکومت وی بر مادها پایان یافت. برخی از مورخان معتقدند علیرغم شکست فرورتیش از آشوریان، این جنگ زمینهساز نبردی شد که پسرش هووخشتره آن را تا سقوط دولت آشور در پیش گرفت. پس از فرورتیش، هووخشتره جانشین او شد و مدت 40 سال حکومت کرد.

هووخشتره قدرتمندترین پادشاه ماد ها

هُووَخْشَتْرَه سومین شاه ماد بود که در سال 625 پیش از میلاد به سلطنت رسید و تا سال 558 پیش از میلاد حکومت کرد. قلمروی مادها در دوران حکومت هووخشتره از مرزهای جغرافیایی قومی خود فراتر رفت و بسیار گسترش یافت و به بزرگترین امپراتوری زمان خود تبدیل شد. امپراتوری هووخشتره در مغرب تا رود هالیس (قزلایرماق) و در مشرق تا آمودریا یا سیردریا گسترده شده بود. برخی از پژوهشگران نام وی را برگرفته از دو واژه پارسی باستان هو (خوب) و خشثره (شاه) دانستهاند که در کل به معنی «پادشاه خوب» است. درباره زندگی هووخشتره منابع اندکی موجود است، که شامل منابع آشوری و رویدادنامههای بابلی، منابع یونانی بهویژه تاریخ هرودوت و گزارشهایی پراکنده از منابع یهودی میشود. هووخشتره، نخست سکاها را که پس از مرگ پدرش فرورتیش بر ماد سلطه یافتهبودند، شکست داد. پس از آن برای مقابله با آشوریان، نیروی نظامی مجهزی تشکیل داد؛ زیرا سربازان طوایفی که بههمراه سرکردگان خود در هنگام جنگ به اردو میپیوستند، هرگز از عهده یک سپاه منظم برنمیآمدند. به همین خاطر ابتدا ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و به جای تقسیمات سابق عشیرتی، آنها را بر حسب نوع سلاح تقسیمبندی کرد و این خود استعداد جنگی آنها را بسیار بالا برد. هووخشتره سپس با دولت بابل متحد شد و با نیروی نظامی خود به سوی سرزمین آشور حرکت کرد. در سال 614 پیش از میلاد از کوههای زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای آشوری سر راه، شهر آشور، پایتخت باستانی دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپَلَّسَر (پادشاه بابل) در شهر آشور به دیدار هووخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ماد و بابل تجدید شد. در سال 612 پیش از میلاد هووخشتره و نبوپلسر توانستند با حمله به نینوا (پایتخت آشوریان) و فتح آن، به عمر امپراتوری آشور خاتمه دهند. پس از فتوحات و پیروزیهای فراوان، هووخشتره این بار متوجه غرب و لیدیه و شهرهای تجاری یونان باستان در آسیای صغیر شد. وی با آلیات شاه لیدیه جنگید و توانست سرزمینهای بالای رود هالیس را تصرف کند. جنگ بین مادها و لیدیها سرانجام در سال 585 پیش از میلاد مسیح بهدلیل خورشیدگرفتگی ناگهانی پایان یافت و هووخشتره هم در همان سال یا سال بعد از آن درگذشت و پس از وی، پسرش ایشتوویگو به پادشاهی رسید و 35 سال سلطنت کرد. بنا بر گفته ایگور دیاکونوف، آرامگاه هووخشتره در قزقاپان، مقبرهای صخرهای در استان سلیمانیه در کردستان عراق است.
ایشتوویگو آخرین پادشاه ماد
ایشتوویگو یا آستیاگ چهارمین و آخرین پادشاه ماد بود. بر اساس تواریخ هرودوت ایشتوویگو حدوداً از سال 585 تا 550 پیش از میلاد به مدت 35 سال حکومت کرد. ایشتوویگو پس از مرگ پدرش هووخشتره به حکومت ماد رسید. از اقدامهای ایشتوویگو، جنگ با لیدیه بود که در نهایت، موجب پیمان صلح او با پادشاه لیدیه و ازدواج او با آرینیس، خواهر کرزوس شد. از دیگر اقدامهای منتسب شده به ایشتوویگو لشکرکشی به قفقاز و ایلام است. ایشتوویگو پدر ماندانا و آمیتیس بود. ماندانا با کمبوجیه یکم ازدواج کرد که حاصل این ازدواج تولد کوروش دوم یا کوروش بزرگ بود. کوروش در 550 پیش از میلاد علیه سلطنت پدربزرگش شورش کرد و او را از سلطنت خلع کرد. با خلع ایشتوویگو از سلطنت حکومت 128 ساله مادها پایان یافت و شاهنشاهی هخامنشی بنیان نهاده شد. اطلاعات زیادی در مورد دوران حکومت ایشتوویگو در دسترس نیست و قضاوت در مورد شخصیت و دوران حکومت او به دلیل کمبود منابع و گزارشهای متناقض ممکن نیست.

سقوط امپراتوری مادها
غرور و استبداد در اواخر کار آسیتاگ، او را برخلاف طبیعت خویش به جنگجویی هم سوق داد. در واقع تا وقتی که بختنصر داماد وی بر بابل فرمان میراند وی به وسوسه تجاوز به قلمرو بابل و تسخیر حران هم که تعلّق به بابل داشت در خاطر او راه پیدا کرد. نبونید پادشاه جدید بابل هم با او به مقاومت برخاست و کار به جنگ کشید. آستیاگ حران ـ شهر مقدس آشور در شمال بینالنهرین ـ را محاصره کرد، اما قبل از آنکه به تسخیر آن نایل گردد به ترک محاصره و بازگشت به تختگاه خویش ناچار شد. چیزی که او را به این بازگشت سریع واداشت خبر شورش طوایف پارسه به رهبری کوروش پادشاه انشان (عیلام) بود. کوروش که نواده دختری خود وی بود و خاندان او از سالها پیش در انشان و پارس حکومت موروثی محلی داشت برای آنکه قوم خود ـ طوایف پارسه ـ را از یوغ تعدی و استبداد ماد برهاند در نواحی جنوب کشور به دعوی استقلال برخاسته بود. شورش طوایف پارسه و طغیان کوروش، از دودمان هخامنش، آستیاگ را به دغدغهای سخت دچار کرد. وی با عجله برای فرونشاندن آن به تجهیز سپاه پرداخت. کشمکش بین پادشاه پیر و نواده جوانش در حدود پارس و انشان سه سالی طول کشید. بالاخره لشکر ماد که هارپاگ «وزیر زخمدیده» وی در رأس آن قرار داشت در حدود پارس وفاداری خود را نسبت به آستیاگ نقض کرد، پادشاه خود را که با سپاه همراه بود بازداشت کرد و خود به صف دشمن پیوست. بدینگونه ناخرسندی لشکر و بیعلاقگی طوایف ماد نسبت به پادشاه ظالم و عیاش خویش عامل قابل ملاحظهای در کامیابی کوروش و پیروزی شورشیان پارسه شد. انقراض دولت ماد هم مثل اعتلای آن بیش از حد انتظار ناگهانی بود. طرفه آنکه سالها بعد از انقراض این دولت نام ماد در نزد یونانیان باستانی همچنان در مفهوم «سراسر ایران» به کار میرفت، و جنگهایی که اقوام پارسی و خاندان هخامنشی با یونانیان کردند گهگاه به جای جنگهای پارسی جنگهای مادی خوانده شد. گویی نزد آنها چنانکه تا حدی در نزد یهود امپراطوری پارس که به وسیلهکوروش هخامنشی بر روی خرابههای دولت ماد به وجود آمد، در واقع فقط دنباله امپراطوری ماد به شمار میآمد. بعد از مادها هخامنشیان بر روی کار آمدند و این حکومت نیز درنهایت تبدیل به بزرگترین پادشاهی در جهان شد.

قدرت نظامی در زمان ماد ها
مادها در زمان فرورتیش، وسایل و فن محاصره کردن قلعهها را در اختیار داشتند و دارای منصب مهندسی نظامی شدند. آنها همچنین در زمان فرمانروایی سکاها با فنون و تاکتیک و استراتژی نظامی آنها آشنا شده بودند و هنر تیراندازی با کمان را هم از آنها یادگرفتند. بدین ترتیب ساختار ارتش ماد به هیچ وجه از ارتش آشور عقب نبود و به علاوه روحیه جنگی آنها به مراتب از آشوریها بهتر بود. هووخشتره هنگامی به قدرت رسید که کشور در وضعیت نامناسبی قرار داشت و از هر سو در محاصره قبایل بربر کوچنشین قرار داشت، به همین خاطر ابتدا به ساماندهی مجدد ارتش ماد پرداخت. هرودوت در این زمینه مینویسد «او برای اولین بار مردمان آسیایی تابع خود را به قسمتهای نظامی تقسیم کرد و نخستین بار مقررات جنگی برقرار کرد که هر نیزهدار و کماندار و سوار جدا باشد. پیش از آن بدون تفاوت و با هم درآمیخته بودند.» پیش از هووخشتره سپاهیان ماد به صورت افواج نامنظم قبیلهای بودند که در آن افراد با استفاده از استعداد نظامی خود و سلاحهای گوناگونی که در دست داشتند در جنگها شرکت میکردند. هووخشتره ارتش ماد را به یگانهای راهبردی و تاکتیکی تقسیم کرد و لشکریان را از روی نوع سلاح سازمان داد. تقسیمات جدید نه بر مبنای روابط قبیلهای افراد بلکه بر اساس نیاز نظامی دولت بود. بدین ترتیب هووخشتره توانست اولین ارتش منظم را در تاریخ ماد ایجاد کند. هووخشتره با تکیه بر این ارتش توانست بر سکاها غلبه کند و به نظر میرسد توانست بخش بزرگی از سرزمینهایی را که پیشتر متعلق به سکاها بود، به دست بگیرد. با این پیروزی مادها از وابستگی به سکاها رهایی یافتند و تبدیل به یکی از مهمترین قطبهای سیاسی شرق باستان شدند. پس از آن بخشی از سکاها نیز به ارتش ماد پیوستند.

هیچ اثر مکتوبی از ماد ها در دست نیست
هیچ اثر مکتوبی از زبان مادی در دست نیست و مشخص نیست که این زبان اصولاً به رشته تحریر درآمده یا نه؛ اما از اشاراتی که در نوشتههای مورخان یونانی نظیر کتزیاس، دینون و هرودوت به داستانها، قصهها و اشعار این دوره شدهاست، رد ادبیات روایی و سینه به سینه این دوره را میتوان پی گرفت. برای نمونه، عشق استریانگایوس به زرینا، ملکه سکاها و ناکام ماندن وی و داستان غنایی «زریادرس و اداتیس» را میتوان نام برد که در مآخذ متعددی دیده میشود که به نظر مری بویس اصل مادی دارد و بعدها بهصورت داستان گشتاسپ و کتایون در شاهنامه بازتاب یافتهاست. از دیگر آثار ادبی مادی میتوان از داستانهای حماسیِ مادی یاد کرد که به پایهگذاری دولت ماد انجامیده و در آثار کتزیاس نقل شدهاست. بهگفته هرودوت، در زمان پادشاهی دیاکو، دعاویای را که مینوشتند، نزد وی میفرستادند. سپس او درباره آنچه نزدش آورده شدهبود، داوری میکرد و داوریهایش را بازپس میفرستاد. تنها شاهد مستقیمی که نشان میدهد مادها خط را میشناختند، تکهای نقره است که در تپه نوشیجان کشف شده و بخشهایی از دو نشانه خط میخی بر آن بهجا ماندهاست، اما شناسایی نوع خط میخی و زبان آن ناممکن است. به باور دیاکونف، خط میخی پارسی باستان (خطی که برای کتیبههایشان بهکار میبردند)، در اصل نوآوری مادها بوده، درحالیکه رودیگر اشمیت احتمال میدهد مادها از خط میخی آشوری بهره میبردند. کتاب مقدس نیز روایت میکند که در زمان داریوش بزرگ هخامنشی، طوماری در کاخ اکباتان در سرزمین ماد یافت شد که فرمانهایی بر آن نوشته شده بود. از این شاهد نیز نمیتوان دریافت که زبان این طومار مادی بودهاست.

زبان مادها چه بود؟
زبان مادی یک زبان هندواروپایی و زبان مادها بودهاست که بههمراه زبانهای سکایی، اوستایی و فارسی باستان از جمله زبانهای باستانی ایرانی محسوب میشوند. هیچ سندی در دست نیست که بتوان با آن صحت زبان مادی را تأیید کرد. اما زبانشناسان، با استفاده از ساختار کلمات و علم واژهشناسی، کلماتی را که در متون کتیبههای فارسی باستان، عیلامی و بابلی با دستور زبان خود سازگار نیست، شناسائی کردند و آن را در دستهبندی زبان مادی قرار دادند؛ برای نمونه در کتیبههای فارسی باستان واژههایی دیده میشوند که برخلاف قواعد آوایی فارسی باستان است، که این واژهها را باید مادی دانست.

دین و مذهب
اطلاعاتمان درباره دین مادها، عمدتاً بر پایه کتاب تاریخ هرودوت و نام افراد مادی است. بهگفته هرودوت، «مُغها» قبیلهای مادی بودند که روحانیون را نهتنها برای مادها که برای پارسها نیز فراهم میکردند؛ بنابراین، آنها طبقهای روحانی را تشکیل میدادند که وظیفهشان از پدر به پسر منتقل میشد. افزون بر این، آنها در دربار ایشتوویگو، بهعنوان مشاور، پیشگو و تعبیرکننده خواب ایفای نقش میکردند؛ بنابراین، ظاهراً مغها در دربار آخرین شاه ماد نقش مهمی را بازی میکردند. درباره نام شخصی مادها، متون آشوری متعلق به سدههای نهم و هشتم پ.م. شامل نمونههایی است که بخش اصلی آنها به هر دو زبان فارسی باستان و اوستایی شباهت دارد: واژه هندوایرانی اَرتَ (اوستایی: اَشا؛ هندوایرانی: رتا بهمعنای «راستی») یا با نامهای تئوفوریک با مَژدَکُ و حتی نام اهورامزدا پیوستگی دارند. نویسندگان کلاسیک، متفقالقول از مغها بهعنوان روحانیون زرتشتی یاد کردهاند و دیاکونوف چنین پنداشتهاست که «ایشتوویگو و حتی شاید هووخشتره، دینی را پذیرفته بودند که از آموزههای زرتشت الهام گرفته شدهبود. (هرچند که این دین قطعاً با آموزههای پادشاه یکسان نبود)». با این حال، اکثر پژوهشگران با این دیدگاه موافق نیستند. مری بویس حتی چنین استدلال میکند که وجود مغها در ماد با آداب و رسوم و شیوههای پرستش خاص خودشان، مانع از تبلیغ مذهبی زرتشتیان آنجا بود. بهاحتمال قوی، نوعی از مزداگرایی با آداب و رسوم رایج هندوایرانی در اوایل سده هشتم پ.م. در ماد شایع شد که با ویژگیهای خاص آیین زرتشتی ناسازگار بود، در حالی که دین اصلاحشده توسط زرتشت تنها در نیمه نخست سده ششم پ.م. تحت فرمانروایی آخرین شاهان ماد در غرب ایران شروع به گسترش کرد. بهعقیده هنریک نوبری چنین بنظر میرسد که دین ماد باستان یک دین ابتدایی مزدایی باشد. در ماد یک مزداپرست را مَزْدَیزنَه (mazdayazna) میخواندند که از صورت اوستایی آن مَزْدیسنَه (mazdayasna) آشکارا جدا میشود. آنان در دیرینترین زمان، مجموعهای از خدایان را که با آریاییها میتانی همانندگی بسیار باید داشتهباشند، میپرستیدند.

ساختار درباریان
دادههای در دسترس درباره دربار مادها بسیار اندکاند و همه آنها نیز مورد اطمینان نیستند. بر اساس گزارش هرودوت درباره کودکی کوروش و بازی کردن او در نقش پادشاه، بهنظر میرسد که دربار ماد شامل محافظان، پیامآوران، «چشمان شاه» (نوعی سازمان جاسوسی) و سازندگان بودهاست. از این روی احتمالاً این بازی از روی دربار موجود الگوبرداری شده بود. هنگامی که این کودک به کوروش بزرگ تبدیل شد، احتمالاً همان شیوهها و سازماندهی دربار ماد را ادامه داد، از جمله اَشکال آداب تشریفاتی و رسوم دیپلماتیکی که مادها نیز به نوبه خود آنها را از آشوریها به ارث برده بودند؛ اگرچه هیچ اطلاعات صریح و روشنی در این زمینه وجود ندارد. به گفته کتزیاس، یکی از منصبهای دربار ماد، ساقی سلطنتی بود. دیاکو برای دربار کوچک خود، آیینهای شاهانهای پدیدآورد تا در چشم دیگرانی که از زندگی گذشته او آگاه بودند، همچون انسانی برتر از همگان دیده شود. در دستگاه پادشاهی دیاکو، مادها دیگر نمیتوانستند او را بهسادگی ببیند و باید درخواستهای خود را به پیغامآوران او میدادند. مادها نباید در پیشگاه دیاکو لب به خنده میگشودند یا آب دهان به زمین میافکندند. دیگر آنکه، دیاکو بازرسان خود را که همچون گوشها و چشمهای او بودند به چهار گوشه ماد فرستاد تا همه رویدادها را به آگاهی او رسانند.
جاذبه های گردشگری به جا مانده از ماد ها
گنجینه سقز
گنجینه سقز در جنوب دریاچه ارومیه و در نزدیکی شهر سقز واقع شده است. دژ زیویه، قلعهای است که از این دوره، برجای مانده است. امروزه این قلعه از بین رفته و تنها آثار کمی از آن روی یک تپه دیده میشود. اشیای به دست آمده از این مکان، سبب شهرت آن شدهاند. برخی از مورخان مانند گیرشمن آن را متعلق به مادوئیس از رهبران قوم سکا میدانند. اگرچه سبک این اثر، آشوری، سکایی و مانایی است، این سبک در آثار دوره ماد نیز دیده میشد. این آثار شامل دستبند، لوح زرین با اشکال حیوانات و موجودات بالدار، الواح مفرغی، تصاویر بز کوهی، کاسه مفرغی، غلاف شمشیر زرین با نشق حیوانات، بشقاب سیمین، پیگره پرنده شکاری میشوند. سینهبند زرین با تصاویری از گاوهای بالدار با سر انسان، ابوالهولها و برخی اشیای دیگر که ترکیبی از هنر سکایی و آشوری بودند، نمونههایی دیگر از این اشیا هستند. بهدلیل ارتباط زیاد دولت ماد با سکاها، هنر آنها روی اشیای مادی نیز اثر گذاشته است.
مقابر صخره ای
یکی از مقابر صخرهای دوره ماد در سر پل ذهاب قرار دارد و روی آن، یک صحنه مذهبی حک شده است. در این صحنه یک فرد برسم به دست حجاری شده است. مقابر دیگری از این دست در جنوب دریاچه ارومیه وجود دارد.
قبر صخره ای فخر یکا
آثاری از تمدن ماد در تپه حصار، تپه سیلک، تپه گیان و گوی تپه نیز مشاهده شده است.
شیر سنگی
شیر سنگی همدان در میدان اصلی شهر همدان است که در اثر فرسایش از بین رفته است.
کاخ دیاکو در هگمتانه
مادها در دوره حکومت خود، هگمتانه را بهعنوان پایتخت برگزیدند. هگمتانه که پایتخت تابستانی هخامنشیان نیز بود، از قدیمی ترین شهرهای ایران به شمار میرود. مورخان، موسس سلسله ماد را دیاکو و پایتخت او را هگمتانه دانستهاند. بنابراین سابقه هگمتانه به ۷۰۰ سال قبل از میلاد میرسد. هگمتانه از همگمتان به معنی «محل گرد آمدن» گرفته شده و پیش از تشکیل دولت ماد از آن برای گردهماییها استفاده میشد. هرودوت کاخ هگمتانه را که روی یک تپه ساخته شده بود، دارای دیواری متحدالمرکز توصیف کرده که دیوار داخلی آن از دیوارهای بیرونی بلندتر بوده است. درونیترین بخش کاخ، مربوط به دیاکو و گنجینه او بود و دیوارهای کاخ هرکدام، یک رنگ خاص داشتند و درونیترین دیوارهای کاخ با رنگ طلا و نقره، رنگ امیزی شده بودند. بر اساس دادههای باستانشناسی، هگمتانه با همدان منطبق است. عدم وجود آثار برجای مانده از دوره باستان در این منطقه، سبب شده که برخی بازدید از تخت سلیمان را بهجای هگمتانه به گردشگران، پیشنهاد دهند. حکومت مادها اولین حکومت از نژاد آریاییهای مهاجر در ایران بود. این حکومت چهار پادشاه داشت. دوره اوج گسترش حکومت ماد در عهد هوخشتره بود که توانست با آشور بجنگد و این دولت بزرگ را شکست دهد. آثار چندانی از مادها بهعنوان اولین دولت آریایی در ایران، بر جای نمانده است. شما هم نظرات خود درباره مادها را با کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.

فرهنگ و هنر
هنر مادی موضوعی است که در حد حدس و گمان باقی مانده و حتی برخی از پژوهشگران وجود آن را رد میکنند. ظاهراً این وضعیت تا زمانی که کاخهای شاهانه در هگمتانه مورد کاوش و مطالعه قرار نگیرند، تغییری نخواهد کرد. اسکار وایت موسکارلا توجه کرده که «هیچ نمونهای از هنر و آثار مکشوفه مادی در کاوشهای باستانشناسی شناخته نشدهاست». با این وجود، دیگر پژوهشگران عقیده دارند محوطههایی مانند تپه نوشیجان و گودینتپه که در محدوده تاریخی مادها قرار دارند و از نظر زمانی نیز به سده هشتم و هفتم پ.م. برمیگردند، مادی هستند. انتساب باباجان 3 به مادها نامشخص است. اگرچه تپه نوشیجان شهری مرکزی نبود، اما به گفته دیوید استروناخ، این شهر به پُلی مهم میان زنجیره شواهد و اسناد در مورد ترکیب و توسعه معماری ماد و همچنین ترکیبی از فرهنگ مادی با فرهنگ دیگر تمدنهای باستانی شرق تبدیل شد. در معماری تپه نوشیجان و گودینتپه میتوان تأثیر و اقتباس مستقیم، هم در جزئیات و هم در شکل کلی معماری و طراحی بنا را از هنر آشوری و اورارتویی ردیابی کرد. برای نمونه، طرح دژها شبیه به نمونه آشوری هستند و شیوههای احداث بنا مانند تونلهای صخرهای، استفاده از پنجرههای کور و مخازن آب نیز اورارتویی است. پیش از این، وجود تالار ستوندار در معماری شمال غرب ایران و اورارتو تأیید شدهبود اما در تپه نوشیجان و گودینتپه، اتاقهای کوچکتر مجاور سالن وجود ندارند.

کلام آخر
ما امروز درباره امپراتوری بزرگ مادها نوشتیم؛ امیدواریم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد و همچنین این مقاله دلیلی برای آغاز مطالعه بیشتر تاریخ ایران عزیزمان باشد. در پایان امیدواریم از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید.
در انتها لازم به ذکر است که تمام مطالب نوشته شده در بالا از سایت روزانه جمع آوری شده است . roozaneh.net باتشکر از این سایت