قاجاریه

دودمان قاجار یا سلسله قاجار یا قاجاریان نام سلسلهای ایرانی است که از حدود سال ۱۱۷۵ تا ۱۳۰۴ بر ایران قاجاری به مدت حدود صد و سی سال فرمان راندند. بنیانگذار این سلسله آقامحمدخان قاجار بود. سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفههای ترکمان ایران به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای مرکزی به ایران مهاجرت کردند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند. ایل قاجار یکی از هفت ایل اصلی قزلباش بود که شاه اسماعیل یکم به یاری توان نظامی آنها دودمان صفویان را بنیان نهاد و به دلیل کمکهای بزرگی که به دربار صفوی مینمود، قدرت بیشتری یافت. شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان امروزی) ساکن کرد.
در دوران پادشاهی شاهان قاجار به استثناء بازپسگیری برخی سرزمینهای متعلق به ایران در ناحیه شرق و غرب در زمان آقامحمدخان قاجار، طی عهدنامههای مختلف به ویژه در دوران فتحعلیشاه و ناصرالدینشاه، مناطقی از خاک کشور، تحت فشار روسیه تزاری از محدودهٔ زمامداری ایران جدا گردید.
خاندان قاجار یکی از خانوادههای دارای زیرشاخههای نسبتاً زیاد در ایران محسوب میگشت و آخرین دودمان پادشاهی ترکزبان تاریخ ایران از این خاندان بود. اعضای این خاندان از نوادگان شاهزادگان قاجار هستند. پس از اجباری شدن نام خانوادگی و شناسنامه در دورهٔ رضاشاه، هرکدام از شاخههای این خانواده نامی انتخاب کردند که اغلب برگرفته از نام یا لقب شاهزادهای بود که نسب خود را به او میرساندند. اکنون بسیاری از نوادگان قاجار در ایران، جمهوری آذربایجان، اروپا و آمریکا زندگی میکنند.
تجارت خارجی ایران در دوره قاجار (به ویژه سده نوزدهم میلادی) به سرعت رشد کرد.
بین سالهای ۱۸۰۰ و ۱۹۱۴، کل تجارت قابل مشاهده (ارقام ترکیبی برای واردات و صادرات) احتمالاً از ۲٫۵ میلیون به ۲۰ میلیون پوند
استرلینگ (به قیمت فعلی) افزایش یافته است.
۱ : آقامحمدخان قاجار

آقامحمدخان قاجار(۷ محرم ۱۱۵۵ – ۲۱ ذیالحجه ۱۲۱۱ هجری قمری) از سال ۱۷۹۶ تا ۱۷۹۷ میلادی، شاه ایران بود. او از ۱۷۷۹ تا ۱۷۹۶ میلادی به تحکیم پایههای قدرت خود پرداخت؛ که در نهایت توانست دودمان قاجار را تأسیس کند که این دودمان حدود ۱۳۰ سال بر ایران حکومت کردند.
آقامحمدخان در زمان کشاکش میان شاخههای ایل قاجار متولد شد. شش ساله بود که توسط عادلشاه، اسیر و سپس اخته شد که به همین دلیل او را «آغا» میخوانند. با برکناری عادلشاه، از مشهد گریخت و پیش خانوادهٔ خود بازگشت. او ۱۰ سال در کنار پدرش محمدحسنخان قاجار که رؤیای پادشاهی ایران را داشت سپری کرد؛ اما با وجود برتری کوتاه مدت قاجاریان بر دیگر مدعیان، کریمخان زند آنها را شکست داد و آقامحمدخان را به عنوان اسیر با خود به شیراز برد. کریمخان در شیراز با آقامحمدخان با مهربانی رفتار کرد و از او در مسائل مختلف مشورت میخواست. آقامحمدخان ۲۰ سال آنجا ماند تا اینکه کریمخان درگذشت. سپس با کمک عمهاش خدیجه بیگم که همسر کریمخان بود، از شیراز گریخت و خود را به مازندران رساند. او توانست میان شاخههای ایل قاجار اتحادی برقرار کند و در مدت کمی بر تمام شمال ایران مسلط شود.
آقامحمدخان در سال ۱۷۸۳ میلادی تهران را که یکی از مراکز قدرت زندیان بود محاصره کرد؛ اما موفق به فتح آن نشد. علیمرادخان زند در تلافی این عمل سپاهی را برای سرکوب قاجاریان راهی مازندران کرد. بیشتر طرفداران آقامحمدخان او را تنها گذاشتند و استرآباد محاصره شد. سپاه زند پس از مدتی با کمبود آذوقه روبرو گردید؛ آقامحمدخان از این فرصت استفاده کرده و آنان را شکست داد و زندیان را از مازندران بیرون کرد. سپس باز هم به تهران لشکر کشید و اهالی شهر به او گفتند که تنها کسی که پایتخت ایران، اصفهان را تحت سلطهٔ خود داشته باشد را به عنوان حاکم خود میپذیرند. نتیجتاً راهی اصفهان شد و در کاشان نیروهای زند را شکست داد. جعفرخان زند، جانشین علیمرادخان، با شکست سپاهش به شیراز عقبنشینی کرد و اصفهان به دست آقامحمدخان افتاد.
بدین ترتیب، با بازگشت آقامحمدخان به تهران اهالی شهر بدون جنگ او را پذیرفتند. در همین زمان، هدایتاللهخان، والی فراری گیلان، با یاری روسها به آن ولایت برگشت که منجر به بازگشت آقامحمدخان به شمال شد. هدایتاللهخان که مقاومت را بیهوده میدید، دوباره فرار کرد و در راه کشته شد. در همین خلال، جعفرخان توسط صیدمرادخان زند برکنار شد و جنگ داخلی در میان زندیان درگرفت. پیروز این جنگ، لطفعلیخان زند بود. آقامحمدخان در نخستین روزهای استقرار لطفعلیخان در شیراز، به فارس لشکر کشید. جنگی بینتیجه درگرفت و خان قاجار پس از مدتی به تهران بازگشت. آقامحمدخان در تهران برادر خود، جعفرقلیخان را که همیشه به او وفادار بود به قتل رساند؛ زیرا تصور میکرد او ممکن است برای سلطنت باباخان (فتحعلیشاه آینده) مشکلساز گردد.
آقامحمدخان در بهار ۱۷۹۱ به سمت آذربایجان لشکر کشید و آن ناحیه را مطیع خود کرد. در بازگشت، به او خبر رسید که حاج ابراهیم کلانتر دروازههای شیراز را بر روی لطفعلیخان بسته است و خان زند آواره گردیده است. با شنیدن این خبر با تمام قوا به آن سمت لشکر کشید. جنگ بزرگی درگرفت و درحالی که ابتدا پیروزی با لطفعلیخان بود، در پایان آقامحمدخان پیروز شد. لطفعلیخان به سمت طبس عقبنشینی کرد و آقامحمدخان در ژوئیه ۱۷۹۲ پیروزمندانه وارد شیراز شد. یک ماه در شیراز ماند و سپس به تهران بازگشت؛ تا اینکه خبر رسید لطفعلیخان بر کرمان چیره شده است. از بیم قدرتگیری مجدد رقیب، به آن سمت لشکر کشید. کرمان برای چهار ماه محاصره شد؛ تا اینکه شخصی از داخل شهر دروازه را بر او گشود. آقامحمدخان بر کرمان چیره شد. در آنجا دست به کشتار مردم شهر زد و تعداد زیادی را کور کرد. دیری نپایید که خبر دستگیری لطفعلیخان زند در بم به او رسید. وی ابتدا خان زند را شکنجه و کور کرد و سپس دستور داد او را به تهران بفرستند. مدتی بعد در همانجا وی را کشتند. آقامحمدخان از کرمان به شیراز بازگشت و در آنجا حاج ابراهیم را صدراعظم خود کرد و باباخان را به حاکمیت فارس، یزد و کرمان گماشت. سپس به تهران بازگشت تا برای حملهٔ قفقاز آماده شود.
او با ۶۰ هزار سرباز راهی قفقاز شد. ابتدا قرهباغ را تابع خود کرد
و سپس مسیر تفلیس در پیش گرفت. ایراکلیخان، پادشاه گرجستان، به تابعیت خود از ایران پایان داده بود و تحت حمایت روسیه قرار گرفته بود. آقامحمدخان به او فرصت داد که از تصمیم خود بازگردد، اما او نپذیرفت. پس به تفلیس لشکر کشید؛ آن را فتح و مردم شهر را قتلعام کرد. در راه بازگشت، در دشت مغان به صورت رسمی خود را شاه ایران اعلام کرد و با بازگشت به تهران تاج بر سر نهاد. سپس راهی خراسان شد و بدون جنگ بزرگی آنجا را فتح کرد. در خلال تدارک برای حمله به بخارا، روسیه به ایران حمله کرد و آقامحمدخان به قفقاز بازگشت، اما پیش از رسیدن او سپاه روس عقبنشینی کرده بود. سپس با ابراهیمخان، حاکم قرهباغ، درگیر شد؛ تا اینکه وی از جانبش گریخت. پس از این اتفاق، وارد شوشی، مرکز قرهباغ، شد و در سومین روز اقامت در آنجا توسط خدمتکارانش کشته شد. فتحعلیشاه، برادرزادهاش، پس از مرگ او به پادشاهی ایران رسید. جسد آقامحمدخان را ابتدا در شوشی دفن کردند
و سپس به تهران و از آنجا به نجف انتقال دادند.
۲ :فتحعلیشاه

فتحعلیشاه قاجار (۶ جمادی الاول ۱۱۸۶ ه.ق – ۱۹ جمادیالثانی ۱۲۵۰ ه.ق) دومین شاه ایران قاجاری بود که از ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۴ میلادی حکومت کرد. مهمترین اتفاقاتی که در زمان حکومت فتحعلیشاه روی داد، وقوع دو جنگ میان ایران و روسیه بود که ارتش ایران در آنها شکست خورد. نتیجهٔ این جنگها امضای عهدنامههای ترکمانچای و گلستان بود که به موجب آن، بخشهای بزرگی از قلمروهای شمال غربی ایران از جمله کشورهای امروزی ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان که توسط آقامحمدخان به ایران الحاق شده بودند، مجدداً از ایران جدا و به روسیه ملحق شدند.سلطنت فتحعلیشاه، بهجز گسترش خانوادهٔ سلطنتی، با روابطش با قدرتهای اروپایی و تحمیل این دو معاهده — که بهمعنای افزایش ناکارآمدی ایران در یک نظام بینالمللی است و بهطور فزایندهای تحت تأثیر مداخلهٔ اروپا قرار داشت، تعریف میشود.
فتحعلی فرزند حسینقلیخان جهانسوز و از اعضای دودمان قاجار بود که در زمان فرمانروایی دودمان زند بر ایران به دنیا آمد. کریمخان زند پس از سرکوب شورش محمدحسنخان قاجار در شمال ایران، دو پسر وی یعنی آقامحمدخان و حسینقلیخان جهانسوز را با خود به شیراز برد. کریمخان، آقامحمدخان را در شیراز، پایتخت زندیان، نگه داشت و حکومت دامغان را به حسینقلیخان جهانسوز سپرد. پس از اینکه دودمان زند بهدست دودمان قاجار سرنگون شد، آقامحمدخان بهعنوان شاه ایران تاجگذاری کرد. به دلیل اینکه آقامحمدخان اخته بود و فرزندی نداشت، فتحعلیشاه پس از کشتهشدن او به پادشاهی رسید.
فتحعلیشاه عباس میرزا را وارث بلافصل خود تعیین کرد،
اما عباس زودتر از او درگذشت. در اواخر سلطنت فتحعلیشاه، مشکلات سخت اقتصادی، ایران را به آستانه فروپاشی حکومتی
رساند که پس از مرگ او باعث وقوع بحران جانشینی شد.
۳ :محمد شاه
محمدشاه قاجار (۶ ذیقعده ۱۲۲۲ ه.ق – ۶ شوال ۱۲۶۴ ه.ق) سومین شاه از دودمان قاجار بود که از ۲۳ اکتبر ۱۸۳۴ تا ۵ سپتامبر ۱۸۴۸ به عنوان پادشاه ایران حکومت کرد. او نوهٔ فتحعلیشاه و فرزند عباس میرزا بود. ناصرالدین شاه چهارمین شاه قاجاری فرزند وی است. محمدشاه تا پیش از رسیدن به تاجوتخت، محمد میرزا نامیده میشد و معروف به ولیعهد ثانی بود.
محمد میرزا در کودکی مادرش را از دست داد و پدرش او را به حاجی میرزا آقاسی سپرد که تأثیر زیادی بر شخصیت او گذاشت و در گرایشهای صوفیمآبانهاش اثرگذار بود. او در جنگهای ایران و روسیه به فرماندهی پدرش شرکت داشت و پس از مرگ پدرش شورایی تشکیل شد که در آن محمد میرزا به ولایتعهدی ایران برگزیده شد. او که در این زمان برای محاصره هرات در خراسان بود به تهران فراخوانده شد و به همراه قائممقام فراهانی به سمت پایتخت رفت و در آنجا مناصب پدرش به او رسید. او راهی آذربایجان شد اما مدت زیادی از ورودش به تبریز نگذشته بود که فتحعلیشاه درگذشت. محمدشاه برای در اختیار گرفتن تاجوتخت خود به کمک قوای روسیه و انگلیس به سمت تهران به راه افتاد. مرگ فتحعلیشاه منجر به شورش تعدادی از پسران او مانند ظلالسلطان و حسینعلیمیرزا فرمانفرما شد، اما شاه جدید به تدبیر قائممقام فراهانی، صدر اعظم جدید، شورشیان را سرکوب و اوضاع ایران را آرام کرد.
روابط محمدشاه و قائممقام تیره شد و او دستور به برکناری، حبس و سرانجام اعدامش را داد و حاجی میرزا آقاسی را به صدارت برداشت. چندی بعد محمدشاه با نیت برقراری مجدد حاکمیت ایران بر هرات به سمت این شهر لشکرکشی کرد اما با اشغال جزیره خارک توسط انگلیسیها و تهدید به حمله نظامی مجبور به عقبنشینی شد. پس از بازگشت به تهران، شورشی توسط علمای شیعه در اصفهان به راه افتاد و او برای سرکوب شورش راهی این شهر شد. همزمان با حضور محمدشاه در هرات، والی بغداد به خرمشهر حمله و شهر را غارت کرد که این مسئله و در کنار مواردی دیگر، ایران و عثمانی را تا آستانه جنگ پیش برد. اما پادرمیانی انگلیس و روسیه از افزایش تنشها و بروز جنگ جلوگیری کرد و در عوض منجر به امضای عهدنامه ارزروم شد. در دوران محمدشاه، تحت فشار انگلستان، تجارت برده در خلیج فارس ممنوع اعلام شد. شاه ابتدا به دلیل مجاز بودن خرید و فروش برده در اسلام با ممنوعکردن آن مخالف بود، اما در آخر پذیرفت. از دیگر اتفاقات مهم دوران او، ظهور باب بود که محمدشاه و صدر اعظمش حاضر نشدند با فتوای روحانیون شیعه مبنی بر قتل او موافقت کنند. در سالهای پایانی سلطنت حال جسمانی او رو به وخامت رفت و پس از چهارده سال حکومت در ۴۲ سالگی درگذشت. پس از مرگش ناصرالدینمیرزا جانشین او شد.
عصر محمدشاه را از ادوار گرایش به خردگرایی، آزاداندیشی و باستانگرایی در ایران برمیشمارند.
دولت درویشیِ محمدشاه و حاجی میرزا آقاسی منجر به ظهور جنبشهای اجتماعی پرشماری در سطح کشور شد که خواستار برپایی دولتی سکولار بودند و برخیشان حتی علناً به نقد اسلام پرداختند و موجودیت خدا را به چالش کشیدند. این وضعیت و حمایت شاه از آن، روحانیون شیعه را خوش نیامد و از همان آغاز حکومت محمدشاه، به مقابله با او برخاستند. شاه نیز که حکومتی عرفی را از حکومت شرعی مناسبتر میدانست، در عملی که آن را «امری بیسابقه در ایران» خواندند، علیه سیدمحمدباقر شفتی، برجستهترین روحانی شیعه آن عصر،
لشکر آراست و شورش او در اصفهان را سرکوب کرد.
۴ : ناصرالدینشاه

ناصرالدینشاه قاجار (۱۷ ژوئیهٔ ۱۸۳۱ – ۱ مهٔ ۱۸۹۶)چهارمین شاه ایران از دودمان قاجار بود. وی فرزند محمدشاه و ملکجهان خانم بود. پس از مرگ پدر تا زمان ورود ناصرالدینمیرزا و وزیرش میرزاتقیخان امیرکبیر از تبریز به تهران، مادرش ملکجهان حکومت را در تهران به دست گرفت. ناصرالدینشاه از ۱۸۴۸ تا ۱۸۹۶ میلادی با ۵۰ سال پادشاهی، طولانیترین دورهٔ پادشاهی در میان تمامی شاهان قاجار را داراست. وی به افتخار نیم قرن سلطنت بر ایران، خود را «صاحبقران» نامید.
حکومت ناصرالدین شاه آخرین حکومت در ایران با شیوهٔ پادشاهی مطلقه بود. او نخستین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه عازم اروپای نوین شد. سید علیمحمد باب، مؤسس آئین بابی بهدستور او تیرباران شد. ناصرالدین شاه نخستین صدراعظم خود امیرکبیر را که اصلاحات اداری، مالی و فرهنگی مهمی انجام داده بود، به قتل رساند. ناصرالدینشاه در اردیبهشت ۱۲۷۵ خورشیدی و در آستانهٔ مراسم پنجاهمین سال پادشاهیاش بهضرب گلوله در سن ۶۴ سالگی توسط میرزا رضا کرمانی که یکی از پیروان سید جمالالدین اسدآبادی بود، ترور شد. او را در حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری در جنوب شهر تهران به خاک سپردند. در اوایل دههٔ هفتاد، زمانی که موزهٔ گلستان در کاخ گلستان بازگشایی شد، سنگ گور او (که از تخریب توسط نیروهای انقلابی به رهبری صادق خلخالی در امان مانده و به مخزن موزه منتقل شده بود)، در خلوت کریمخانی به نمایش عمومی درآمد.
در دورهٔ حکومت ناصرالدینشاه بسیاری از اختراعات، ابداعات، مفاهیم، خدمات و ادارات و سازمانهای دنیای غرب برای اولین بار وارد ایران شد که میتوان به دوربین عکاسی، تلگراف، ضرب سکه، چاپ اسکناس و تمبر، انتشار روزنامه، چراغ گازی، راهآهن، سازهای موسیقی غربی مانند پیانو، ثبت اسناد رسمی، بانک، پلیس، نیروی دریایی، سالن تئاتر، مدرسه (دخترانه و پسرانه) و دانشگاه (دارالفنون) اشاره کرد. اولین فراماسونری در ایران در سال ۱۲۳۹ خورشیدی و در زمان ناصرالدینشاه قاجار وارد ایران شد. بهدرخواست ناصرالدین شاه قاجار درپی قراردادی بین ایران و امپراتوری روسیه (۱۲۵۷ خورشیدی)، نیروی نظامی بریگاد قزاق سازماندهی شد. این نیرو که توسط افسران روسی رهبری میشد، عامل مهم گسترش سریع نفوذ روسیه در سالهای بعد گردید.
ناصرالدین شاه نقش مهمی در گسترش و توسعهٔ رسوم شیعی همانند عزاداری
و اجرای تعزیه داشت. او پشتیبان و ترویجکنندهٔ تعزیه بود، در سال ۱۲۴۷ خورشیدی فرمان بنای تکیه دولت را صادر کرد که از اصلیترین اقدامات او در گسترش ترویج آئین شیعی به حساب میآید. او برای ترمیم، نوسازی و زیباسازی حرمهای امامان و امامزادگان شیعه از جمله حرم حسین بن علی، حرم عسکریین و علی بن موسیالرضا اقداماتی انجام داد. همچنین روز غدیر خم، زادروز علی بن ابیطالب و حجت بن الحسن نیز در دورهٔ زمامداری او به شکلی رسمی در زمرهٔ جشنهای ملی درآمد. ناصرالدین شاه یکی از اولین عکاسان ایرانی بود. او به شعر علاقه داشت و با تخلص ناصر از خود دیوان شعری بر جای گذاشته است.
او همچنین نخستین پادشاه ایرانی بود که خاطرات خود را نوشت.
۵ :مظفرالدین شاه

مظفرالدینشاه قاجار (۳ فروردین ۱۲۳۲ – ۱۲ دی ۱۲۸۵) از سال ۱۲۷۵/۱۸۹۶ تا ۱۲۸۵/۱۹۰۶ پنجمین شاه ایران از دودمان قاجار بود. وی پس از کشتهشدن پدرش ناصرالدینشاه به دست میرزا رضا کرمانی و پس از نزدیک به ۴۰ سال ولایتعهدی، به پادشاهی رسید و از تبریز به تهران آمد. در جریان جنبش مشروطه، برخلاف کوششهای صدراعظمش عین الدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا نموده و تنها ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. وی به خاطر همین اقدامات در تاریخ ایران به «شاه مشروطه» مشهور است. وی آخرین پادشاه ایران است که در داخل کشور درگذشته است.
امتیازنامه دارسی و قرارداد سن پترزبورگ در دوران این پادشاه منعقد گردید. در این دوره، ایران به دلیل مشکلات مالی و اقتصادی، مجبور به گرفتن وام از کشورهای خارجی شد. این وامها معمولاً با شرایط سختی همراه بودند و به تدریج منجر به افزایش وابستگی ایران به قدرتهای خارجی شدند.
در این دوره، تلاشهایی برای توسعه اقتصادی و صنعتی در ایران صورت گرفت. برخی از پروژههای زیرساختی مانند راهآهن و تأسیس کارخانهها آغاز شد، هرچند که این تلاشها به دلیل فساد و ضعف مدیریتی با چالشهایی مواجه بود.
در دوره مظفرالدین شاه، انجمنهای سیاسی و اجتماعی مختلفی شکل گرفتند
که به ترویج ایدههای مشروطهخواهی و اصلاحات سیاسی کمک کردند. این انجمنها نقش مهمی در سازماندهی اعتراضات و قیامها داشتند. یکی از ویژگیهای بارز مظفرالدین شاه، سفرهای او به کشورهای اروپایی بود. او در سال ۱۹۰۰ میلادی به اروپا سفر کرد و از کشورهای مختلفی مانند فرانسه و انگلیس بازدید کرد. این سفرها به او کمک کرد تا با پیشرفتهای صنعتی و فرهنگی اروپا آشنا شود. مظفرالدین شاه چندین همسر داشت و از آنها فرزندان متعددی به دنیا آورد. یکی از همسران معروف او، ملکه تاجالملوک بود که
در تاریخ ایران به عنوان یکی از زنان تأثیرگذار شناخته میشود.
۶ : محمدعلی شاه

محمدعلیشاه (۱ تیر ۱۲۵۱ – ۱۶ فروردین ۱۳۰۴) ششمین شاه ایران از دودمان قاجار بود. او در ۲۸ دی ۱۲۸۵ خورشیدی به سلطنت رسید و تا ۲۵ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی که مجبور به برکناری شد، حکومت کرد. محمدعلیشاه از مخالفان مجلس نبود که مجلس شورای ملی را به پیشنهاد و با استخاره از طریق ابوطالب زنجانی به توپ بست و شورشی ها را به قتل رساند. پس از حمله به مجلس، دوره موسوم به استبداد صغیر آغاز گردید. او پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان به رهبری سردار اسعد بختیاری به سفارت روسیه در تهران پناهنده شد و با فشارهای داخلی و خارجی مجبور به ترک ایران شد. مشروطهخواهان پس از وی پسر خردسالش احمدشاه را به سلطنت انتخاب کردند که حتی او را هم تحمل نکردند و شیخ فضل الله نوری را هم دار زدند. او متمم قانون اساسی را که طبق اصل دوم آن پنج روحانی روی مجلس نظارت پیدا میکردند با پافشاری های شیخ فضل الله نوری برای مبارزه با انحراف مشروطه امضا کرد. در دوره پادشاهی او سوء قصدی علیه او شد که نافرجام ماند. در واقع اصل و متمم قانون اساسی توسط قاجار ها و با مشورت با روحانیون نوشته شده بود. محمدعلیشاه در سال ۱۳۰۴ در ایتالیا درگذشت و او را در کربلا به خاک سپردند.
۷ : احمد شاه قاجار

احمدشاه (۱۲ بهمن ۱۲۷۵ – ۹ اسفند ۱۳۰۸)هفتمین و آخرین شاه ایران از دودمان قاجار و پسر و جانشین محمدعلیشاه بود که از ۲۵ تیر ۱۲۸۸ تا ۹ آبان ۱۳۰۴ به عنوان شاه ایران سلطنت کرد. او پس از خلع پدرش و درحالیکه تنها ۱۳ سال داشت، به سلطنت رسید.احمدشاه پس از ۱۶ سال سلطنت، در آبان ۱۳۰۴ توسط مجلس شورای ملی از پادشاهی برکنار شد.
هفتمین فرزند محمدعلیشاه و نخستین فرزند پسر او از ملکه جهان بود.
او در وقت ولیعهدی پدر در تبریز به دنیا آمد و پس از فتح تهران و خلع محمدعلیشاه، توسط مجلس عالی رجال و بزرگان دولت وقت در ۱۳ سالگی به پادشاهی رسید.تا رسیدن او به سن بلوغ و تاجگذاری در تیر ۱۲۹۳،
ابتدا عضدالملک و سپس ابوالقاسم ناصرالملک نایبالسلطنه بودند.
کلام آخر
ما در این وبلاگ در مورد سلسله قاجاریه صحبت کردیم. امیدوارم که مورد پسند شما قرار گرفته باشد.
منابع :
سایت ویکی پدیا