تمدن های عصر برنز در ایران

در ادبیات باستانشناختی ایران عبارت عصر برنز به دورهای گفته میشود که با برآمدن شهرهای بازرگانی در حدود ۳٬۴۰۰–۳٬۳۰۰ سال پیش از میلاد با حکومت انشانها آغاز شد و تا ابتدای عصر آهن در ۱٬۴۰۰–۱٬۳۰۰ سال پیش از میلاد ادامه یافت و دوران گذار از فرهنگهای عصر حجر (یا به عبارت دقیقتر دوران مسسنگی) به تمدنهای عصر آهن بود. مناطق پیرامون دشتهای فلات ایران از میانهٔ هزارهٔ چهارم پیش از میلاد تا اوایل هزارهٔ سوم پیش از میلاد شاهد پیدایش مراکزی شهری بود که نتیجهٔ توسعهٔ بازرگانی و روابط تجاری بهویژه در زمینهٔ فلزها بودند. این فرایند غالباً شاخهای از پیدایش تمدن در دوران اوروک میانرودان دانسته میشود.

آغاز عصر برنز با تحولات عظیم در ساختار جوامع ایران همزمان بود. در این دوره جمعیت فلات ایران بهشدت افزایش یافت.در مطالعهٔ معماری و سکونتگاههای ایران در اوایل قرن برنز، دو حوزهٔ فرهنگی شاخص در ایران پدیدار میشود:
۱.حوزهٔ فرهنگ آغازایلامی (یا نیاایلامی):در جنوب ایران از شوش در غرب تا شهر سوخته در شرق، و در شمال تا زاگرس مرکزی (تپه سیلک) و فلات مرکزی ایران (تپه حصار)
۲.حوزهٔ فرهنگی یانیق (یا فرهنگ کورا-ارس ۱): مستقر در شمال غرب ایران، و امتداد یافته در جنوب تا زاگرس مرکزی (گودینتپه ۴) و دشت قزوین در فلات مرکزی ایران.
در اواسط عصر برنز، فلات ایران صحنهٔ شکوفایی گسترده
ولی کوتاهمدت شهرنشینی بود.
مراکز شهریای چون شهر سوخته،
تپه حصار، تپه یحیی، شهداد، و جیرفت بخشی از شبکهٔ بازرگانیای بودند که آسیای مرکزی را به سواحل جنوبی خلیج فارس و دریای عمان، ایلام، و میانرودان وصل میکرد.مهمترین کالاهای تجارتی در این شبکه مس (از مرکز و جنوبشرقی ایران و عمان)
و لاجورد (از بدخشان در افغانستان و کویته در پاکستان) بود که
بخش عمدهٔ آن به سرزمینهای غربی (بهویژه میانرودان) صادر میشد
و در تزئینات ابنیهٔ اداری و آیینی طبقهٔ حاکم به کار میرفت.
شهر سوخته

یکی از ارزشمندترین مناطق باستانی کشورمان که نام آن نیز در زمره آثار جهانی به ثبت رسیده، شهر سوخته است. این منطقه در فاصله پنجاه کیلومتری از شهر زابل در سیستان و بلوچستان قرار گرفته و پیشینه تاریخی آن به بیش از پنج هزار سال قبل باز میگردد.
در خصوص نامگذاری این شهر به شهر سوخته نیز دلایل مختلفی از سوی کارشناسان تاریخ و باستان شناسی مطرح شده که گاه در تضاد با یکدیگر قرار دارند، اما آنطور که از بیشتر نظریهها بر میآید وجود لایههای خاکستر در خاک این منطقه نشان از آن دارد که این مکان در گذشته چندین بار دچار آتشسوزی شده که دلایل آن هنوز هم نامعلوم است.
ظروف سفالی، اسکلتهای قدیمی پیکره انسانی، ابزارهای دست ساز فلزی و مهرهای دوران ایلامی از جمله آثار مکشوفه در این منطقه به شمار میروند که طی کاوشهای باستانشناسان ایرانی و خارجی در این منطقه بدست آمدهاند، یکی از جالبترین کشفیات این منطقه مربوط به یک قبر قدیمی با قدمت ۲۸۰۰ ساله بوده که پیکره یک زن جوان در آن و یکی از چشمهای او مصنوعی بوده که کشف این چشم مصنوعی نشانگر انجام اعمال جراحی و پیشرفته بودن سطح دانش مردمان این منطقه در زمان گذشته است.
شهر سوخته، یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای باستانی ایران،
به عنوان نماد تمدن پنج هزار ساله در شرق فلات ایران شناخته میشود، این محوطه باستانی در سیستان و بلوچستان داستانی از فرهنگ، هنر، و زندگی روزمره مردمانی را روایت میکند که در آن زمان در این منطقه زندگی میکردند.
تاریخچه و اهمیت شهر سوخته

شهر سوخته در حدود ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، در دوران پیش از تاریخ ایران، به اوج شکوفایی خود رسید، این شهر به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد خود در مسیرهای تجاری مهم، به عنوان یک مرکز اقتصادی و فرهنگی شناخته میشد. آثار باستانی کشف شده در این منطقه نشاندهنده وجود روابط تجاری و فرهنگی گسترده با کشورهای همجوار است.
شهر سوخته به دلیل طراحی پیشرفتهاش مورد توجه باستان شناسان قرار دارد. ساختار شهری این شهر شامل خانههای دو طبقه دارای حیاطهای مرکزی و دیوارهای کاهگلی، سیستمهای فاضلاب و آبرسانی که نشاندهنده دانش پیشرفته ساکنان در مدیریت منابع آبی است و معابر و خیابانها که به خوبی طراحی شده و به تسهیل تردد در شهر کمک میکردند.
شهر سوخته دارای آثار باستانی فراوانی است که هر کدام داستانی را روایت میکنند؛ گورستان باستانی شامل مقبرههای متنوع که به بررسی آداب و رسوم مذهبی و اجتماعی ساکنان کمک میکند، کشف اشیای هنری از جمله سفالهای زیبا، جواهرات، و ابزارآلات مختلف که نشاندهنده هنر و صنعت پیشرفته ساکنان است و همچنین نمادهای مذهبی مانند بقایای معابد و مکانهای مذهبی که اعتقادات و مراسم دینی آن دوران را به تصویر میکشند.
شهر سوخته پر از معماها
و رازهایی است که باستانشناسان و پژوهشگران را به خود جذب کرده، این شهر به عنوان یک مقصد گردشگری فرهنگی، میتواند تجربهای منحصربهفرد برای بازدیدکنندگان فراهم کند.
کشف اولین پویانمایی جهان در شهر سوخته

باستان شناسان هنگام کاوش در گور پنج هزار ساله جامی را یافتند که نقش یک بُز و یک درخت روی آن دیده می شد، آنها پس از بررسی این شی دریافتند نقش روی جام بر خلاف دیگر آثار به دست آمده از محوطه های تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به گونه ای که حرکت یک بُز به سوی درخت را نشان می دهد. هنرمندی که جام سفالین را بوم نقاشی خود قرار داده، توانسته است در پنج حرکت، بزی را طراحی کند که به سمت درخت حرکت و از برگ آن تغذیه می کند. باستان شناسان با نزدیک کردن این تصاویر به یکدیگر موفق شدند نمونه ای از تصویری متحرک را در قالب فیلم ۲۰ ثانیه ای به دست آورند، بز از جمله حیواناتی است که در رسیدن به ارتفاعات ماهر است و می تواند با حرکت جهشی به سمت بالا بجهد که هنرمند نقاش شهر سوخته با دقت و زبردستی موفق شد جهش این بز را به تصویر بکشد. این جام که از آن برای نوشیدن استفاده می شده ۱۰ سانتی متر ارتفاع دارد و بر یک پایه استوار شده است.
جراحی مغز و چشم مصنوعی

یکی از شگفت انگیزترین یافته های این شهر باستانی، پیدا شدن نشانه های کهن ترین جراحی مغز در آن است. جمجمه ای از دختر ۱۲ یا ۱۳ ساله در این شهر باستانی کشف شده که در چهار هزار و ۸۰۰ سال قبل پزشکان این منطقه برای درمان بیماری هیدروسفالی (جمع شدن مایع در جمجمه) بخشی از استخوان جمجمه او را برداشته و جراحی کردند و این دختر بچه نیز مدت ها بعد از این عمل زنده مانده است.
اسکلت کامل این دختر بچه پیدا شده و چهره او نیز توسط اندام شناسان دیرینه شناس باز سازی شده است.
برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی با پیشینه چهار هزار و ۸۰۰ سال کشف شد، این چشم مصنوعی متعلق به زنی ۲۵ تا ۳۰ ساله در یکی از گورهای شهر سوخته مدفون شده و بر روی جمجمه او قرار داشته است.
چشم مصنوعی یافت شده در چشم چپ این زن کار گذاشته شده و با وجود گذشت زمان هنوز سالم مانده است.
جنس این چشم مصنوعی به طور کامل مشخص نشده اما به نظر می رسد در ساخت آن از قیر طبیعی مخلوط به نوعی چربی جانوری استفاده شده است.
بر روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگ های داخل چشم توسط مفتول های
طلایی به قطر کمتر از نیم میلی متری طراحی شده و مردمک این چشم نیز در وسط طراحی شده
و تعدادی خطوط موازی که تقریبا یک لوزی را تشکیل می دهند پیرامون مردمک دیده می شود.
خط کش و تخته نرد

خط کش ساخته شده از چوب آبنوس در کاوش های باستان شناسی شهر سوخته کشف شده، این خط کش به طول ۱۰ سانتی متر با دقت نیم میلی متری از جنس آبنوس است؛ کشف این وسیله نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی پیشرفت های زیادی در زمینه علم ریاضیات داشته اند.
کهن ترین تخته نرد جهان از گور باستانی شماره ۷۶۱ در شهر سوخته به همراه ۶۰ مهره پیدا شده است.این تخته نرد؛ بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در میان رودان (بین النهرین) پیدا شده بود.
این تخته نرد از جنس آبنوس و به شکل مستطیل ساخته شده است و بر روی آن یک مار که ۲۰ بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است.
این تخته نرد ۲۰ خانه بازی و ۶۰ مهره دارد و مهره ها که
در یک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند
از سنگ های رایج شهر سوخته یعنی لاجورد، عقیق و فیروزه ساخته شده اند.
تپه حسنلو
.jpg)
در نزدیکی شهر نقده، در استان آذربایجان غربی، تپهای با دیرینگی هشتهزار ساله دیده میشود. آثار بهدست آمده از این پهنه به عصر آهن بازمیگردد. چند لایهی کشف شده گواه باشندگی چندگانهی مردمان آن گستره است: از آغاز دوران سنگی تا دوران باستانی ایران و حتا روزگاران پس از آن. آنجا را «تپه حسنلو» مینامند.
کهنترین لایهی شناسایی شده در تپه حسنلو بازهی زمانی هزارهی ششم تا هزارهی سوم پیش از میلاد را نشان میدهد. این دوران سرآغاز تا پایان دورهی ابتدایی سنگی در تاریخ انسان است. لایههای پس از آن دوران باستانی، از ماد به اینسو را نمایان میسازد. از اینرو تپه حسنلو تا دیرگاهی جایی برای تمدنافکنی مردمان آن پهنه بوده است.
در تپه حسنلو دژی یافتهاند که دیواری به ستبری سه متر داشته و چندین برج گرداگرد آن بوده است. این برجها 10 در 10 متر ساخته شده بودند. نیمی از بنای این برجهای نگهبانی درون دژ و نیم بیشتر آن بیرون از دژ نمایان بوده است. درون دژ نیز تالارهایی شناسایی شده و نیز جایی برای نیایش. نیایشگاه (:معبد) حسنلو 30 متر درازا و بیش از پنج متر پهنا داشته است. از اینرو روشن است که در دید باشندگان هزارههای دور آن گسترهی باستانی انجام آیینهای نیایشی تا چه پایه مهم بوده و بخشی از زندگی اجتماعی آنان را میساخته است. این نیایشگاه سقفی پوششی داشته است.
بر آن مجموعه باید انبارها، اتاقها، جایی برای نگهداری جنگافزارها را نیز افزود. در اسلحهخانه شماری شمشیر و نیزههای آهنی پیدا شده است.
از همه جالبتر پیدا شدن ابزارهای آرایش زنان است؛
ابزارهایی مانند سرمهدان و وسمهدان.
از شگفتیهای کاوش باستانشناختی تپه حسنلو، گوری سههزار ساله بود که در آن اسکلت دو تَن در کنار یکدیگر خاکسپاری شده بود: یک زن و یک مرد. باستانشناسان نام این گور را «عشاق» گذاشتند تا یادآور یکی از کهنترین دلدادگیهای پیشاتاریخی باشد.
هیچ چیز دیگر در این گور مشترک پیدا نشد.
اما نگینِ یافتههای تپه حسنلو، جام زرینی است که ارزش و اهمیت بیشماری در جهان باستانشناسی دارد.
این جام با وزن 950 گرم، بلندای 21 سانتیمتر و ستبری 25 سانتیمتر، شاهکاری از هنر تبارهای پیشاتاریخی است و هر نگاهی را خیره میسازد. باریکبینیای که در ساخت آن بهکار رفته است، کممانند است. ساخت آن به 800 سال پیش از میلاد میرسد. بر روی بدنهی آن نقشهای بسیاری هست و شاید روایتگر داستانی حماسی باشد. ایزدی سوار بر گردونه و پهلوانی در نبرد با اژدها و گاوی که رودی از دهان آن بیرون میریزد، بخشی از نقش این جامِ شگفتانگیز است. این جام در فروردینماه سال 1337 خورشیدی در کاوشهای گروه باستانشناسی ایران و آمریکا در تپه حسنلو کشف شد، در حالی که جام در آغوش انسانی جای گرفته بود که بر زمین افتاده بود و بر پشت او خنجری فرو کرده بودند. این جام گواه آن است که باشندگان مانایی تپه حسنلو بهراستی هنرورزانی چیرهدست و استاد بودهاند. آنها توانستهاند شاهکاری پدیدآورند که خوشبختانه
از گزند روزگاران در امان مانده است و اکنون نشانهای از تمدن ژرف و هنر والای باشندگان فلات ایران است.
انشان یا ملیان

حوزه باستانی ملیان در 30 کیلومتری غرب زرقان باستان نزدیک به 200 هکتار از بزرگترین و مهم ترین محوطه های باستانی ایران است . کاوشها و پژوهشهای باستان شناسان ایرانی و خارجی در ملیان حاکی از آن است که مردم حداقل از دوره 7000 سال قبل تا به امروز در قسمتهای مختلف این محوطه باستانی زندگی می کرده اند.
از دوره ی بانشی 5000 سال قبل بر اهمیت ملیان افزوده شد. در این دوره مرکز حکومت ایلامی که روستاییان یکجا نشین تشکیل شده بود به احتمال زیاد در ملیان یا انشان بود. آثار چشم گیری شامل عماراتی از این دوره در ملیان خاکبرداری شده است . به احتمال زیاد در همین دوره بود که مردم ملیان بارویی بزرگ کشیدند که بقایای آن هنوز به صورت پشته هایی در پیرامون محوطه باستانی به چشم می خورد . در دوره ی کفتری معادل دوره ی ایلام قدیم (4400 تا 2600 سال قبل ) ملیان به مهم ترین شهر در جنوب ایران و یکی از دو پایتخت شاهان ایلامی بدل شد. نام این شهر باستانی انشان بارها در نوشته های به دست آمده از دیگر مناطق آمده است و شاهان ایلامی فرمانروایی بر آن را در میان القاب سلطنتی خود ذکر می کردند.
آثار از این دوره در گوشه و کنار ملیان شناسایی شده است . استقرار ملیان در دوره های بعدی به ویژه دوره ایلام میانی (2200 سال قبل) ادامه یافت و باستان شناسان در قسمتهای غربی محوطه موفق به کاوش عمارتی از این دوره شده اند که گویا اقامتگاه یکی از پادشاهان ایلامی بوده است . بعدها در حدود 2600 سال قبل ، شاهان اولیه هخامنشی به احتمال زیاد پایتخت خود را در ملیان یا انشان باستان نهادند اما اندکی بعد در حدود 2500 سال قبل با روی کار آمدن کوروش و داریوش هخامنشی پایتخت به پاسارگاد و تخت جمشید (پارسه ) منتقل شد و ملیان از رونق افتاد. اما هنوز در متون تاریخی به آن اشاره می شد. استقرار ملیان در دوره های اشکانی و ساسانی ( 2200 تا 1500 سال قبل ) ادامه یافت و رفته رفته رونق گذشته خود را از دست داد. اما از قرون گذشته و اسلامی آن چه که از شهر بزرگ انشان باقی مانده بود به روستای کوچک ملیان تقلیل یافت.
حکومت ایلام:
حکومت ایلام یک حکومت از ایالات خود مختار یا نوعی حکومت فدرال بوده است ایلام شامل دو منطقه کوهستانی و جلگه می باشد که بخش کوهستانی آن به اندازه جلگه هایش شناخته شده نیست و قسمت بیشتر اطلاعات ما از ایلام از شوش به دست آمده که مدت زیادی پایتخت ایلام بوده است . اما بررسیها نشان می دهد علاوه بر شوش ، انشان دیگر ایالت ایلامی در زمانهایی پایتخت و مهم ترین ایالت ایران باستان بوده است.
انشان یا انزان نام بخشی از حوزه تمدن ایلام و نام مرکز آن بوده است . پادشاهان ایلام خود را شاه انشان و شوش می نامیده اند و حتی کوروش کبیر در کتبیه ها خود را شاه انشان معرفی می کند . در اواسط هزاره چهارم ق.م (6000 سال قبل) اقوام مختلفی از بین النهرین ودشت سوزیان ( خوزستان امروز) نحوه زندگی جدیدی در پیش گرفتند. دسته بندی کارها و تمرکز یافتن مردم در اراضی ، سبب تاسیس شهر برای اولین بار گردید واین مردم با ایجاد همبستگی بین خود ملتهای حقیقی سومر و ایلام را به وجود آوردند . ( ساکنان اولیه بین النهرین سومریهابودند – نژاد سومریها از اعراب یاسامیها به کلی متفاوت است.
سامیها یا اعراب خود تمدن نداشتند و بابل باستان مربوط به سومریها می باشد نه اعراب .
به کتاب اساتیر بین النهرین رجوع کنید) مردم شوش که پایتخت ایلام بود راههای خود را از مراکز تجارتی گسترش دادند و روی ویرانه های دهات قدیمی در تپه سیلک بناهایی ایجاد کردند . ( سیلک در نزدیکی کاشان از اولین محل تمدنهای بشری می باشد که دوره انتقال از شکارگری به کشاورزی و دامپروری یعنی بزرگترین تحول جامعه بشری در اینجا اتفاق افتاده است . به کتاب گزارشهای باستان شناسی رجوع شود) در ایلام پس از اختراع روش ابتدایی خط که به وسیله اشکال شان داده می شده و از خط سومری جدا ومستقل است شوشی ها تمدن خود را به انجام رسانیدند .از مشخصات این دوره ترسیم تصویر اشخاص به طور کامل می باشد. در عصر طلایی تمدن ایلام ( شاهان انشان و شوش ) در حدود 3300 تا 3100 سال قبل که مصادف با ضعف دولت بابل بود خط آکادی ساده شد و به صورتی در آمد که بتواند مبین زبان ایلامی باشد که گاهی زبان انزانی نیز نامیده می شد. این نام از شهر انزان یا انشان گرفته شده است که قسمت شرقی ونیمه کوهستانی ایلام را تشکیل می داد .در منابع بین النهرین جنوب غرب ایران را از 5000 تا 2500 سال قبل سرزمین ایلام خوانده اند . ایلام محل زندگی گروه های گوناگونی بود که در معرض تهاجم بین النهرین و آشوریها قرار می گرفتند و گاهی هم آنها به آشوریها و بابل حمله می کردند . هخامنشیان آنها را نابود کردند و دولت ایلام سقوط کرد . حدود دولت ایلام از شمال تا کویر مرکزی – در جنوب تا خلیج فارس – در شرق تا شهر سوخته سیستان و در غرب تا بین النهرین می رسید. در حدود 5000 سال قبل در دشت کارون ، دولت قدیم ایلام یا الام تشکیل شد که پایتخت آن شوش یا سوس بود اما بعدها انشان یا ملیان فارس پایتخت آنان شد. ریشه های نژادی مردم ایلام نشان می دهد این تیره از نژاد بشری نه سامی بوده اند نه آریایی بلکه هند و اروپایی بودند. زبان ایلامی ها هم نه سامی است نه هند
و اروپایی و هنوز نسبتش با زبانهای دیگر معلوم نشده است .
انشان باستان

بیشتر پژوهشگران گمان می کردند شوش قلب همیشه تپیده ایلام است اما محققین ایلامی شناس از جمله جورج کامرون تاکید کردند که شوش هرگز نمی تواند پرده از رازهای سر به مهر تاریخ ایلام برگیرد . مهم ترین عامل جلب توجه به انشان فرمان کوروش کبیر بود که متن آن را ایلامی شناس بزرگ دکتر مجید ارفعی به فارسی ترجمه کرده است که در آن کوروش خود را شاه انشان نامیده است . کتیبه هایی هم از گودا ( 2141-2122 ق. م ) حکمران لکش به دست آمده که نوشته انشان را در ایلام با اسلحه تسخیر کرده است .
بابلی ها قسمت مشرق خود را الامتویا الام می خواندند که از دو قسمت کوهستان و دشت تشکیل شده بود . قسمت دشت مانند شوش وانشان که دایم با ملل متمدن زمان مانند سومر و مصر وهند در تماس بوده مرکز یکی از مهم ترین تمدنهای ایران کهن گردیده است . مردم شوش پایتخت ایلام را انزان سوسونکا می خواندند . تحقیقات هینتس نشان داد که ایلام سرزمینی است که استان فعلی فارس را در بر می گیرد و انشان با ملیان در 50 کیلومتری شیراز پایتخت آن بوده است . فقط در دروه ی ایلامی جدید است که با استقرار مادها و پارسها در فلات هنگامی که اهالی ایلام تبار به شوشان پناه می برند، این ایالت نام ایلام به خود می گیرند.
به نظر می رسد انشان بستگی بیشتری به سرزمین ایلام دارد تا شوش .
ایلامیان قدیم این کوهستانها را انزان یا انشان می نامیدند . چیش پیش جانشین هخامنش ، قلمرو خود رامیان دو فرزندش چنان تقسیم کرد که انشان سهم کوروش اول و پارس سهم آریا منه شد . پادشاهان انزان که موسس آن ایکهالکی است ،
و این سلسله به همان نام معروف شده از سال 1350 تا 1210 ق.م به حکومت رسیده اند.
انشان همان ملیان فارس است؟

گیرشمن که تا اوایل دهه ی 1960 در ایران به حفاری مشغول بود انشان را همان شهر مسجد سلیمان می دانست . اما محققاتی مانند میروشیجی معتقد بودند انشان همان تل ملیان است . مبنای مطالعات جدید و اثبات این فرضیه که تل ملیان در استان فارس مکان واقعی انشان باستانی است به تلاشهای ویلیام سامنر آمریکایی و همکارانش باز می گردد . ملیان روستایی کوچکی در قلب بپضای فارس که در تلهای بزرگ امارات آن یک محوطه 200 هکتاری به نام تل ملیان را در بر می گیرد . ویلیام سامنر به هنگام بررسی حوضه رود کر در سالهای 1967 و 1968 از ملیان بازدید کرد و بر روی تپه ی EDD تعدادی آجر کتیبه دار یافت . این آجرها را اریکاراینر از دانشگاه شیکاگو مطالعه کرد و احتمال داد ملیان همان انشان باستانی است . از سال 1971 تا 1978 هیاتی به سرپرستی ویلیام سامنر از دانشگاه پنسلوانیا و همکاری پرسنلی و مالی دانشگاه شیکاگو ، کالیفرنیا – ایالتی اوهایو و موزه متروپولیتن نیویورک به پژوهشهای باستانی در ملیان مشغول بود. در مدت کاوشهای اولیه که 34 روز به طول انجامید حدود 3300 متر مربع خاکبرداری و کاوش گردید . در این حفاری ها علاوه بر شناسایی چند فاز از مراحل سکونت و ساختمان های قدیمی و دیوار شهر ملیان و سفالها ، مقدار زیادی اشیا فلزی و تعدادی متنهای نوشتاری و کتیبه های کلی یافت گردید که بیانگر وجود سکونت در این مکان بود. در اکتبر 2004 به مدت 6 هفته توسط تیمی از کالج دارتموث آمریکا و به سرپرستی جان آلن وکامیار عبدی و با همکاری میراث فرهنگی ایران صورت گرفت . در سال 1970 پیشنهاد شد کاوشگاه باستان شناختی پهناور ملیان واقع در 36 کیلومتری شمال شیراز متعلق به شهر گمشده ی انشان است . مدارک به دست آمده از حفریات ملیان نشان داده است که این محوطه ی باستانی در واقع ، همان شهر باستانی انشان یا انزان یکی از ایالات مهم در دورانهای اولیه ی تاریخی بوده است . دکتر ارفعی تاکید کرده که انشان انزان همان تل ملیان است . مجید زاده می گوید از آن جا که هوهنور ( فلهیان ممسنی ) کلید انشان خوانده شده و امروز محل واقعی انشان مشخص است پس هوهنور نمی توانند در کوههای بختیاری باشد. پی یربریان هم محل سرزمین انشان را اطراف شیراز معرفی کرده است . هاید ماری کخ هم در کتاب از زبان داریوش می گوید: در ناحیه ی کوهستانی شرق، شهر انزان ( ملیان ) در 50 کیلومتری غرب تخت جمشید پایتخت دوم ایلام قرار داشت . از این روی شاهان ایلام را شاه شوش و انزان می خواندند . ریچارد فرای اعتقاد دارد که علاوه بر تعیین دقیق محل انشان کاوشهای سامنر وهمکاران او حکایت از این دارد اسقرار ملیان از هزاره ی ششم ق.م (8000 سال قبل ) تا به امروز ادامه داشته است که در بردارنده دوره های پیش از تاریخ – ایلامی – هخامنشی – اشکانی – ساسانی و حتی دوره اسلامی است . تپه ی ملیان با 200 هکتار وسعت دیوار احاطه گردیده و مکانهای مورد سکونت در آن در حدود 130 هکتار است .
حرف آخر : عده ای دیگر از پژوهشگران سرزمین انشان را دارای یکی
از ژرفترین و پربهاترین فرهنگهای جهان می دانند که تا امروز تاریخ به خود دیده است وبه باور آنها هر گوشه این فرهنگ ، جهانی است پرشکوه وبا عظمت که یکی از این گوشه ها، مکتبها و نظامهای اخلاقی و منش وگوهر های گرانبهایی است که به صورت آرمان از نظر فرهنگ و تمدن ، کهن ترین سرزمینی است که تاریخ جهان به خود دیده است . انشان زادگاه پارسیان است. سرزمینی که از آن فارسها اولین امپراتوری بزرگ جهان را به وجود آوردند و این سرزمین زادگاه مردانی بوده که مصریان – یهودیان – بابلی – سکاها و... آنها را پدر – بزرگتر – سرور و خدایان خود می دانستند و نام خود را بر دریای خلیج فارس گذاشتند. به تمام هموطنانی که قصد بازدید از تخت جمشید یا آرامگاه کوروش را دارند ، همچنین تمام دانشجویان رشته های تاریخ و باستان شناسی پیشنهاد می کنیم حتماً از این مکان باستانی بازدید کنید .انشان سرزمین هزاره
های گمشده-پایتخت گمشده ایران -سرزمین ایلامیها قبل از ورود اریاییها به ایران است که ارتباط زیادی با شهر
اور یا اوروک در بین النهرین داشته است/شهر اور همان شهری است که حادثه مربوط به توفان
نوح در این شهر روی داده است/.شهر انشان بارها توسط اشوریها تخریب و به اتش کشیده
شد.برای بازدید از تپه ملیان باید از دو راهی لپویی فارس به سمت بیضا رفت.
شهر باستانی شوش

شوش واقع در استان خوزستان یکی از قدیمیترین سکونتگاههای شناختهشدهٔ جهان است. این شهر احتمالاً به سال ۴۰۰۰ پیش از میلاد پایهگذاری شده؛ با وجود اینکه نخستین آثار یک دهکدهٔ مسکونی در آن مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد هستند. طبق اسناد باستانی شوش از مهمترین و باشکوهترین شهرهای باستانی ایران و جهان بودهاست و فعالیتهای باستانشناسی در آن ادامه دارد.
پرونده محوطه تاریخی شوش در سی و نهمین نشست کمیته میراث جهانی سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) که در ژوئیه ۲۰۱۵ در شهر بن آلمان برگزاری شد با موافقت اعضا به ثبت جهانی رسید. این پرونده توسط نمایندگان وزارت میراث فرهنگی ارائه و دفاع شد و به عنوان هجدهمین اثر میراث جهانی در فهرست یونسکو به ثبت رسید. پرونده میراث فرهنگی شوش شامل کاخ شاپور، کاخ آپادانا، دروازه شرقی، کاخ هدیش، شهر پانزدهم، روستای هخامنشی، مسجد جامع شوش و … است.
شهر باستانی شوش روزگاری مرکز برخورد دو تمدن مهم بوده،
که هریک به سهم خود در دیگری تأثیر داشتهاست، یکی تمدن میانرودان و دیگری تمدن ایلام. قرار گرفتن این منطقه در شمال خلیج فارس و
نیز همسایگی با میانرودان در پیدایش این وضع ویژه تأثیر بسیاری داشتهاست.
گودین تپه کرمانشاه

گودینتپه استقراری پیش از تاریخ در غرب ایران در یک کیلومتری غرب شهر گودین از توابع شهرستان کنگاور، در استان کرمانشاه است. این مکان در سال ۱۹۶۱ کشف و در فاصلۀ ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۱ توسط یک هیئت تحقیقاتی کانادایی به ریاست کایلر یانگ مورد کاوش قرار گرفت. اهمیت سایت به خاطر تسلط محل بر تجارت سنگهای لاجورد بین بدخشان در افغانستان و دشتهای میانرودان بودهاست. این تپه به پنج لایه تقسیم شدهاست که کاوشها بر لایۀ دوم آن — احتمالاً ۵۰۰ پیش از میلاد تا ۲۳۰۰ پیش از میلاد — تا لایۀ پنجم تمرکز داشتهاست. هرچند سابقۀ استقرار در این مکان به بسیار پیشتر یعنی حدود ۵۰۰۰ پیش از میلاد باز میگردد.
گودینتپه در ۱۹۶۱ (۱۳۴۰ خورشیدی) کشف شد. این محوطه از سال ۱۹۶۵ تا سال ۱۹۷۱ میلادی توسط تیمی به سرپرستی تی. کایلر یانگ جونیور مورد کاوش قرار گرفت. در این کاوشها پنج لایۀ تاریخی در این تپه کشف شد که قدیمیترین آن به ۷۵۰۰ سال پیش یعنی دورۀ پیش از مادها و مادها مربوط بودهاست. در این کاوشها انبارهای بزرگی کشف شد که در آنها انواع سفال از جمله سفالهای منقوش و خوش رنگ و لعاب به دست آمد که این امر نشان داد که گودینتپه در آن عصر محلی برای تجارت سفال از شرق دور به شوش و مغرب زمین بودهاست.
همچنین در این اکتشافات قلعهٔ اشرافی بزرگی از دورهٔ مادها کشف شد. بر گرد این دژ، برجها و دیوارهایی با شکافهایی برای تیراندازی قرار گرفته بودند. تأثیرگذارترین اتاق، سالن تختگاه بود با پنج ردیف ششستونه که بعدها در طراحی قصر کوروش در پاسارگاد مورد الهام معماران واقع شدهاست. در این سالن یک تخت شاهانه، یک آتشدان و نیمکتهایی در دور دیوارها قرار داشت. تالار ستوندار کوچکتری با نیمکتهایی در کنار دیوارها نیز وجود داشت. مخزنها یا انباریهای چندی در جانب شرقی قرار گرفته بودند. برای رفتن به طبقهٔ بالاتر راهپله وجود داشت.
یکی از قدیمیترین شواهد شیمیایی یافتشده از تولید
آبجو متعلق به این شهر در هفت هزار سال پیش است.
همچنین، کشف بقایای به جا مانده بر روی سفالهای منطقه گودینتپه و تپه حاجی فیروز اثبات نموده که از ۳۳۰۰ تا ۲۹۰۰ پیش از میلاد
آبجو و شراب در این مناطق فرآوری میگردیده است.
تپه حصار

تمدن پیش از تاریخ این تپه از هزارهٔ چهارم تا هزارهٔ اول پیش از میلاد میرسد. در تپهحصار سه طبقهٔ متمایز مربوط به دوران پیش از تاریخ تشخیص داده شد که هر کدام از این سه طبقه نیز به تقسیمات کوچکتری طبقهبندی شدهاند. اکنون مسیر ریل راهآهن تهران به مشهد از قسمتی از محوطهٔ این اثر تاریخی میگذرد که مانع ثبت جهانی این اثر شدهاست.
شامل دورههای زیر است:
حصار I شامل سه قسمت الف، ب و ج
حصار II شامل دو قسمت الف و ب
حصار III شامل سه قسمت الف، ب و ج
طبقهٔ سوم الف در تپه حصار دارای سفال خاکستری یا سیاه درخشان است که نشانهٔ عصر آهن در ایران است. در بین مردمان این دوره فلزکاری معمول بودهاست و این امر از شمار اشیاء یافتشده در این تپه کاملاً مشخص است. مردمی که برای اولین بار ساکن این تپه شدند، شهرنشین بودند و اقتصاد آنها بر کشاورزی، دامپروری و صنعتگری تکیه داشت.
مطابق آمار تهیه شده، مردگان به جانب مشرق یعنی رو به سوی طلوع آفتاب خوابانده شدهاند،از این رو معلوم میشود خورشید یکی از خدایان مهم این مردم بهشمار میرفته که با ظهور ظروف سیاهرنگ، این قاعده ترک شده و در کنار مردگان، اشیاء مختلفی از قبیل ظروف سفالی، آلات و ادوات برنزی و گاهی سلاحهای جنگی قرار دادهاند.
در دورهٔ دوم و اوایل دورهٔ سوم، تغییرات شدیدی در رنگ، جنس، ساختمان ظروف و طرز به خاک سپردن مردگان حاصل شدهاست، به گونهای که به نظر میرسد مردم تپهحصار در این زمان مورد هجوم واقع شدهاند و چون ظروف سیاهرنگ دورهٔ سوم شباهت کامل به ظروف پیش از تاریخ نواحی شمالی ایران دارد، میتوان چنین نتیجه گرفت که این هجوم از طرف شمال یعنی از جانب ترکمنصحرا به ایران شدهاست. هرچه به طرف جنوب نزدیک میشویم آثار ظروف سیاهرنگ مهاجمان کمتر دیده میشود.
در اواخر دوران نوسنگی سکونتگاهی در تپهحصار (دورههای ۱الف و ۲ب) تشکیل شد
که امروزه نشانههای چندانی از خانههای آن باقی نماندهاست. این خانهها را از خشت خام و با قاعدههای مستطیلی ساخته بودهاند. دیوارهای دورهٔ ۲ب نیز در فواصل منظم، پشتبند بیرونی داشتهاند. در کف خانهها مردهها به صورت نامنظم دفن میشدند و در کنار آنها اشیاء تزئینی دفن شده که تعداد آنها برای مردههای مختلف متفاوت است و تعددشان احتمالاً نشانهٔ قدرت و ثروت ایشان بودهاست. برای برخی مردگان هم گور صندوقی خشتی ساخته بودهاند.
مردان و زنان با اشیاء یکسان دفن شدهاند و شاید این امر نشاندهندهٔ
این است که یک موقعیت اجتماعی داشتهاند. اجزایی چون اجاق،
تاقچه، و گربهرو هم در داخل اتاقها بودهاند.
تورنگ تپه

در 17 کیلومتری شمال شرقی گرگان مجموعه ای از چند تپه با برجستگی نزدیک به همدیگر قرار دارد که به آنها تورنگ تپه می گویند. تپه ای تاریخی که از جنوب شرقی دریای خزر، 60 کیلومتر فاصله دارد و به آن تورنگ تپه می گویند.
بزرگترین برجستگی تورنگ تپه ارتفاعی نزدیک به 5/34 متر از سطح دشت های اطرافش دارد و در اولین فصل حفاری که بهار 1310 توسط «وولسین» در آن انجام شد، باستان شناسان سه طبقه را شناسایی کردند. با اینکه او به یافته های مشابه با گنج استرآباد دست پیدا نکرد، کاوش های او نشان داد که قدمت آثار تورنگ تپه به هزاره چهارم پیش از میلاد می رسد.
اهمیت تورنگ تپه با کشفِ اتفاقی مجموعه اشیایی معروف به گنج استرآباد در سال 1841 میلادی آشکار شد. برخی از اشیای این مجموعه را، که امروزه از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست، به دربار محمدشاه قاجار فرستادند و در آنجا دوبد، دیپلمات و پژوهشگر روسیِ فرانسوی تبار، آنها را مطالعه و طرحهایی از آنها تهیه کرد
سی سال بعد یعنی در دههی 1340، «ژان» حفاری را در این تپه آغاز کرد، 13 فصل کاوش انجام داد که در نتیجه آنها 9دورهی فرهنگی را در این مکان، باستانشناسی کرد که قدیمیترین لایهی آن با سفالهای فرهنگی جیتون ترکمنستان و فرهنگ اسماعیلآباد مقایسه شده است و از نظر زمانی به هزارهی پنجم پیش از میلاد تعلق دارد و آثار پیدا شده در آن تا دوره ایلخانی در سده هفتم هجری بوده اند. در تورنگتپهی گرگان همچنین آثاری از دورهی برنز، آهن و نیز آثاری از دورههای هخامنشی، هلنیسی، اشکانی، ساسانی و اسلامی بهدست آمدهاند.
اهمیت تورنگ تپه با کشفِ اتفاقی مجموعه اشیایی معروف به گنج استرآباد در سال 1841 میلادی آشکار شد. برخی از اشیای این مجموعه را، که امروزه از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست، به دربار محمدشاه قاجار فرستادند و در آنجا دوبد، دیپلمات و پژوهشگر روسیِ فرانسوی تبار، آنها را مطالعه و طرحهایی از آنها تهیه کرد.
محققانی که تورنگ تپه را بررسی کرده اند، سه عصر بزرگ فرهنگی را در آن تشخیص داده اند. هر چند رسیدن به لایه های سه گانه عصر نخست، به دلیل وجود بستر آب زیرزمینی، ممکن نشد اما مشخص شد که آثار این عصر به خرده سفال های مشابه فرهنگ جیتون (در نزدیکیِ عشق آباد ترکمنستان) منحصر می شود که در خشت ها و لایه های ادوار بعدی یافته شده است.
آثار عصر آهن در تورنگ تپه در مقایسه با یافته های قدیمی تر، اهمیت کمتری دارند. محوطه پس از وقفه ای پانصد ساله، در عصر آهن بار دیگر مسکونی شد.
عصر پنجم این تپه اما با عصر هخامنشی هم زمان بود و در آن بقایای بنای بزرگِ خشتی مدوری ساخته شده بود که انبارهای جانبی داشت. دو دوره بعدی شامل آثار عصر سلوکی و آغاز عصر اشکانی است و آثار پارتی یافته شده را می توان معاصر دیوار عظیمِ خشتی، معروف به سد اسکندر، در گرگان و ترکمن صحرا دانست.
آثار ساسانیِ تورنگ تپه، در عصر ششم و دوره های نخست عصر هفتم یافت شدند. در عصر ششم، یک دژ بزرگ خشتی روی خرابه های سکوی خشتی تپه بزرگ ساخته شد. با فشار فزاینده اقوام مهاجم از شمال شرق در سده های پنجم و ششم میلادی، منطقه گرگان که در سرحدات شمال شرقی شاهنشاهی ساسانی واقع بود، از اهمیت سوق الجیشی ویژه ای برخوردار گشت.
دژ خشتی تورنگ تپه از نظر موقعیت نظامی اهمیت زیادی نداشت اما جزئی از مجموعه بزرگ دفاعی شمال شرق ایران بود. شاید به گواه گِل نبشته های یافت شده، تورنگ تپه همان خسروشاد پیروز مربوط به قرن پنجم میلادی باشد. با این حال، به سبب نبودن مدارک کافی باستان شناسی، در صحت چنین تعیین هویتی تردید شده است.
لایه های عصر هفتم بقایای چارطاقی را که بر ویرانه های دژ ساخته شده بود آشکار کردند که احتمالاً متعلق به اواخر دوره ساسانی یا اوایل دوره اسلامی است.
عصر هشتم و نهم در تورنگ تپه،
بقایای آثاری از دوران اسلامی، بویژه دوره عباسی و
ایلخانی، را آشکار کردند که در طول آن تورنگ تپه به روستای محقری بدل شده بود.
تپه سیلک ; تاریخ ۸۰۰۰ ساله

در کویر مرکزی ایران جایی که سکوت باستانی بر آنجا سایه افکنده است، تپهی سیلک همچون نگینی خاموش میدرخشد. تصور کنید در زیر این تپه لایههایی از زندگی هنر و معماری مردمانی نهفته است که هزاران سال پیش در این سرزمین سکنی گزیدهاند. سفالینههای منقوش ابزارهای سنگی و بقایای خانههای خشتی هر کدام داستانی از تلاش خلاقیت و باورهای آنان را روایت میکنند. تپه سیلک پنجرهای است رو به گذشتهای دور پلی است، میان ما و نیاکانمان برای درک بهتر عمق تاریخی این سرزمین بازدید از دیگر بناهای تاریخی ایران نیز میتواند تجربهای بینظیر باشد. در ادامه بیشتر در مورد تپه سیلک صحبت خواهیم کرد.
تپه های باستانی سیلک در حومه جنوب غربی شهر کاشان و در نزدیکی فین بزرگ واقع شده است. این محوطه باستانی شامل دو تپه شمالی و جنوبی با فاصله حدود ۶۰۰ متر از یکدیگر و بقایای یک گورستان باستانی در حدود ۲ کیلومتری غرب تپهها است. سیلک به عنوان یکی از مهمترین و قدیمی ترین محوطههای باستانی فلات مرکزی ایران شناخته میشود و آثار تمدنهای پیش از تاریخ از حدود هزاره هفتم تا هزاره اول پیش از میلاد را در خود جای داده است. کاوشهای باستان شناسی در این تپه اطلاعات ارزشمندی درباره زندگی ساکنان اولیه این منطقه ارائه داده است و آن را به یک مقصد جذاب برای علاقمندان به تاریخ و باستانشناسی تبدیل کرده است.
برخی معتقدند که در گذشته معنی تپه سیلک در زبان محلی کاشان به سفالهای شکسته سیاله (بر وزن پیاله) گفته میشده و از آنجایی که این تپه محل ساخت سفال بوده به مرور زمان به تپه سیلک تغییر نام یافته است. نظریه دیگری که رومن گیرشمن باستان شناس فرانسوی نیز به آن اشاره کرده است، احتمال میدهد که نام سیلک از نام یکی از قلاع تصرف شده توسط آشوربانی پال پادشاه آشوری به نام “شیکلیکی” یا “شیلککی” گرفته شده باشد. با این حال هیچ مدرک محکمی برای اثبات قطعی این نظریهها در دست نیست و نام تپه سیلک همچنان یکی از ابهامات تاریخی این محوطه باستانی به شمار میرود.
تپه سیلک کاشان کتابی از تاریخ و فرهنگ باستانی در قلب ایران داستانی هشت هزار ساله از تحولات زندگی بشر را در خود جای داده است. قدمت تپه سیلک بین ۷۵۰۰ تا ۸۰۰۰ سال است، این تپه نه فقط خاکی انباشته بلکه گواهی زنده بر تمدنهای پیش از تاریخ فلات ایران است. تاریخچه تپه سیلک از دوران نوسنگی تا دوره ماد، شاهد فراز و نشیب تمدنهای گوناگون بوده و مدارک بینظیری از نخستین سکونتهای انسانی در فلات مرکزی ایران را به نمایش میگذارد. سیلک از دو تپه اصلی شمالی و جنوبی و دو گورستان باستانی به نامهای الف و ب تشکیل شده است. این تپهها همچون لایههای یک کتاب قطور دورههای مختلف تاریخی را از کهنترین دوران شکار و گردآوری تا ظهور شهرنشینی و عصر آهن روایت میکنند.
نخستین بار پس از جاری شدن سیلی عظیم در زمینهای کشاورزی کاشان بود که چهرهی پنهان تمدن سیلک آشکار شد. ابزار آلات و سفالینههایی که با نمونههای آشنا تفاوت داشتند، کنجکاویها را برانگیختند و متاسفانه طمع سودجویان را نیز به دنبال آوردند. غارتگران و دلالان عتیقه به سرعت به این محوطه هجوم آوردند و میراثی هزاران ساله را در معرض نابودی قرار دادند. در این میان خطر از دست رفتن این تمدن گرانبها رومن گیرشمن باستان شناس برجسته فرانسوی از موزه لوور را به ایران کشاند تا شاید بتواند این میراث جهانی را نجات دهد و به شناخت آن کمک کند.
نخستین کاوشهای علمی در تپه سیلک در سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۶ هجری شمسی توسط هیئت باستان شناسی فرانسوی به سرپرستی رومن گیرشمن انجام شد. نتایج این تحقیقات ارزشمند در دو جلد کتاب با عنوان سیلک کاشان به زبان فرانسوی منتشر گردید و بعدها به فارسی ترجمه شد. گیرشمن قدمت این تمدن را حدود ده هزار سال تخمین زده بود. پس از پایان کار این هیئت متاسفانه تا سال ۱۳۸۰ توجه چندانی به سیلک نشد و بخشهایی از آن به زمینهای کشاورزی تبدیل گشت.
در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ هیئت باستان شناسی ایرانی به سرپرستی دکتر صادق ملک شهمیرزادی
کاوشهای گستردهای را در تپه سیلک به انجام رساند. این گروه متخصص با بهرهگیری از کارشناسان داخلی و خارجی طی پنج فصل کاوش به یافتههای نوینی دست یافتند که مهمترین آنها کشف زیگورات سیلک بود؛ معبدی که حتی رومن گیرشمن نیز موفق به کشف آن نشده بود. این کاوشها اطلاعات ارزشمندی درباره معماری خانهها نحوه تدفین مردگان به صورت چمپاته به همراه اشیا و وجود آثار هنری و صنعتی متنوع در دورههای مختلف سیلک ارائه داد. متاسفانه پس از پایان این کاوشها نیز تپه سیلک با چالشهایی نظیر حفاریهای غیر مجاز و ساخت و سازهای اطراف مواجه بوده است، اما تلاشها برای حفظ و معرفی این میراث ارزشمند همچنان ادامه دارد. گفتنی است که تپه سیلک در سال ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی ایران
به ثبت رسیده و نامزد ثبت جهانی نیز است.

دوره اول
دوره اول تپه سیلک مربوط به قدیمیترین ساکنان این محوطه در تپه شمالی بازه زمانی بین هشت هزار تا ۷۳۰۰ سال قبل را در بر میگیرد. در این دوره اجتماعات انسانی به صورت گروههای کوچک در خانههایی با مصالح ناپایدار همچون نی و چوب سکونت داشتند. شیوه زندگی این مردمان بر پایه شکار استوار بود؛ آنان با شکار حیوانات وحشی نظیر کل قوچ گراز غزال و آهو غذای اصلی خود را تأمین میکردند و در کنار آن از میوهها تنقلات و دانههای گیاهان وحشی مانند پسته و بادام نیز بهره میبردند. با وجود اتکا به شکار نشانههایی از تلاش برای اهلی سازی حیوانات مانند بز و گوسفند و نیز آغاز کشت گیاهانی چون گندم و جو در این دوره دیده میشود که حاکی از نخستین گامها به سوی کشاورزی و دامداری است. علاوه بر این ساکنان دوره اول سیلک در ساخت سفالهای دست ساز و زمخت به رنگ نخودی با نقوش بسیار ابتدایی نیز مهارتهایی کسب کرده بودند. آثار به دست آمده از این دوره شامل ابزارهای سنگی برای شکار و برش نخستین نمونههای سفالهای دست ساز، مهرههای گردنبند، سنگ ساب برای آسیاب دانهها، داس سفالی برای درو و دانههای گیاهی که نمایانگر زندگی ساده و تلاشهای اولیه بشر برای استقرار و تولید غذا در این منطقه است.
دوره دوم

دوره دوم تپه سیلک که بین سالهای ۷۲۰۰ تا ۶۷۰۰ قبل را در بر میگیرد، نشان دهنده پیشرفتهای قابل توجهی در زندگی ساکنان تپه شمالی است. در این دوره جامعه کوچک پیشین که در خانههای موقت سکونت داشت، توسعه یافته و یک روستای کوچک را بنا نهاد خانههای این روستا با استفاده از چینه و خشتهای دست ساز ساخته شده بودند که نشان از تثبیت سکونت و بهبود در فنون ساخت و ساز دارد. مهم ترین تحول این دوره تسلط مردمان بر کشاورزی و دامداری است آنها به خوبی آموخته بودند که چگونه از دامهای اهلی و گیاهان کشت شده بهره برداری کنند و بدین ترتیب وابستگیشان به شکار کاهش یافت. سفالهای این دوره نیز نسبت به دوره قبل ظرافت بیشتری پیدا کرده و با نقوش گیاهی و هندسی به رنگ سیاه تزیین میشدند که نشان از ارتقای هنر سفالگری دارد. علاوه بر این شواهدی از نخ ریسی و احتمالاً پارچه بافی نیز در این دوره به دست آمده است که بیانگر آغاز صنایع دستی و تولید پوشاک است. آثار شاخص این دوره شامل دیگهای سفالی برای پخت و پز، خشتهای دست ساز با حفرههایی برای استحکام بیشتر، قطعات سفالی به رنگ قرمز، نارنجی با نقوش سیاه، سفالهای چشمه علی، سردوکهای نخ ریسی و پیکرکهای گلی است که همگی گویای یک جامعه رو به رشد و دارای مهارتهای متنوع است.
دوره سوم
دوره سوم تپه سیلک بین سالهای ۶۳۰۰ تا ۵۴۰۰ قبل شاهد یک تحول اساسی در استقرار و زندگی مردمان این منطقه بود. در این دوره ساکنان سیلک از تپه شمالی به تپه جنوبی نقل مکان کرده و در آنجا خانههایی با معماری پیشرفتهتر بنا نمودند یکی از مهمترین دستاوردهای این دوره کشف و استخراج فلز مس بود. ابداع چرخ سفالگری نیز در همین دوره رخ داد که تحولی شگرف در صنعت سفالگری به شمار میرود. به واسطه این اختراع سفالهای این دوره بسیار ظریف تر شده و با نقش مایههای متنوع انسانی حیوانی و گیاهی تزیین میشدند که نشان از رشد هنر و ذوق هنری ساکنان سیلک دارد. نخستین شیوههای ثبت معاملات اقتصادی به صورت زنون ها یا کالاشمارهایی از جنس گل سنگ استخوان و سفال با اشکال هندسی و حیوانی ابداع شد، که هر کدام نماینده کالای خاصی بودند. آثار برجای مانده از این دوره شامل قطعات سفالی منقوش بقایای ذوب مس و تولیدات فلزی مهرههای تزیینی سوهان سنگی و ژتونهای تجاری است که همگی بیانگر یک جامعه در حال گذار به شهرنشینی و دارای پیشرفتهای چشمگیر در صنعت و تجارت است.
دوره چهارم
دوره چهارم تپه های سیلک شهر کاشان از حدود ۵۳۰۰ تا ۴۹۰۰ سال قبل شاهد رشد جمعیت و گسترش چشمگیر تجارت بود. یافتههای باستان شناسی این دوره حاکی از ظهور یک خان یا حاکم محلی قدرتمند در سیلک است که احتمالاً کنترل سیاسی و اداری جامعه را در دست داشته است. نکته قابل توجه در این دوره ورود نشانههای اولیه نگارش به این منطقه است. لوحههای ابتدایی نگارش که برای نخستین بار در خوزستان و فارس ابداع شده بودند، به تدریج به سایر مناطق از جمله فلات مرکزی ایران گسترش یافتند حضور این عناصر فرهنگی غیربومی در سیلک گواه بر ارتباطات تجاری و احتمالاً سیاسی حاکمان و مردمان این ناحیه با مناطق دورتر است. علاوه بر این ساخت نوع خاصی از ظروف تپه سیلک به نام لبه واریخته به صورت گسترده در این دوره رواج مییابد که احتمالاً برای پخت نان مورد استفاده قرار میگرفته است. اشیای احتمالی موجود در ویترین دوره چهارم تپه سیلک میتوانند شامل موارد زیر باشند: ظروف لبه واریخته با لبههای برگشته و خشن برای پخت نان، سفالهای منقوش با نقوش هندسی ساده تر یا نقوش مرتبط با نمادهای قدرت و حکومت محلی، مهرهای استوانهای و تخت، مهرهای استوانهای و تخت با نقوش نمادین یا هندسی که برای علامت گذاری و تایید. اشیای مرتبط با تجارت، قطعاتی از مواد خام مانند سنگهای نیمه قیمتی فلزات یا نمونه هایی از کالاهای وارداتی یا صادراتی، ابزارهای سنگی یا فلزی با طراحیهای خاص.
دوره پنجم
.jpg)
دوره پنجم تپه سیلک با یک وقفه طولانی در سکونت آغاز میشود. در انتهای دوره چهارم حدود ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ سال بحران یکجانشینی در فلات مرکزی ایران از جمله سیلک رخ میدهد که احتمالاً ناشی از مشکلات زیست محیطی مانند خشکسالی بوده است .پس از این وقفه تپه سیلک مجدداً در بازه زمانی ۳۶۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش مورد سکونت مردمانی جدید قرار میگیرد. یکی از مهمترین ویژگیهای این دوره ظهور و گسترش سفال خاکستری است، برخی از باستان شناسان از جمله رومن گیرشمن این نوع سفال را نشانهای از ورود اقوام آریایی به منطقه میدانند. از آثار و شواهد این دوره میتوان به گورستان الف اشاره کرد که در ۱۰۰ متری جنوب غربی محوطه سیلک واقع شده است. متاسفانه ۱۵ گور کاوش شده در این گورستان همگی در گذشته مورد سرقت قرار گرفته بودند. در سطح خود محوطه نیز آثار چندانی از این دوره باقی نمانده و تنها پی برخی از خانهها به دست آمده است. اشیای موجود در ویترین این دوره شامل نمونه هایی از سفالهای خاکستری و درپوش آنها یک کپی بازسازی شده از یک قوری خاکستری است و رنگ و شکل آثار سفالی تپه سیلک به شکل بز و گوسفند است که عمدتاً از گورستان به دست آمدهاند و نمایانگر فرهنگ مادی این دوره جدید از سکونت در سیلک هستند.
دوره ششم

دوره ششم تپه سیلک مربوط به سالهای ۳۰۰۰ تا ۲۷۰۰ قبل آخرین فصل استقرار در این محوطه باستانی است. پس از این دوره سیلک برای همیشه متروک شده و ساکنان آن در دیگر نقاط دشت کاشان پراکنده میشوند. در این دوره سنت ساخت سفال منقوش بار دیگر احیا میگردد و ظروف لوله دار با اشکال ویژه و نقوش تپه سیلک با الهام از فرهنگ آریایی مانند تصاویر جنگاوران و اسب بالدار رواج مییابد. از مهمترین آثار این دوره میتوان به یک سازه بزرگ خشتی قبرستان “ب” اشاره کرد که در ۱۵۰ متری شمال غرب تپه جنوبی واقع شده است. بر اساس کاوشهای گیرشمن این قبرستان شامل ۲۱۷ قبر بوده که تنها ۷۰ عدد از آنها سالم باقی ماندهاند. بیشتر اشیای به دست آمده از این دوره متعلق به همین قبرها هستند و شامل قوریهای لوله منقاری با تزیینات اسطورهای، دستههای تزیینی به شکل سر حیوانات اسب، روباه و غیره، قطعات سفالی منقوش و اشیای تزئینی فلزی نظیر بازوبند، دستبند مفرغی، سنجاق، سوزن، سر پیکان و مهرهای استوانهای میشوند.
تپه یحیی

تپه یحیی تپهای تاریخی به قدمت هزاره هفتم پیش از میلاد تا دوره ساسانیان است و در ارزوئیه، صوغان در 262 کیلومتری جنوب کرمان واقع شده است. این اثر در تاریخ ۹ آذر ۱۳۴۹ با شمارهٔ ثبت ۹۰۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست
تاریخ این تپه از زمان حجر شروع میشود و به عصر ساسانیان ختم میگردد.
تپه یحیی یکی از مهمترین آثار و تپههای کلیدی در باستانشناسی ایران است.
با توجه به آثار کشف شده و تأیید بسیاری از مورخان داخلی و خارجی تپه
یحیی دارای قدیمیترین کارخانه سفال سازی و قدیمیترین معدن جهان است تپه
یحیی یکی از قدیمیترین سکونتگاهها ی شناخته شده جهان است و به عنوان یکی
از نخستین آثار یک دهکده مربوط به ۹۰۰۰ سال پیش مطرح است. شهرنشینی مفهوم
اخص آن از حدود شش هزار سال پیش در ایران موجودیت یافت. تپه یحیی یکی
از کهنترین سکونتهای شناخته شده واز گذشتههای دور دارای تمدن
و فرهنگ بسیار شکوفا بودهاست. این منطقه به لحاظ موقعیت خاص اقلیمی، سیاسی
و فرهنگی مرکز ارتباطات تمدنهای میان رودان و هندوچین بهشمار میرفتهاست.
اندک شهرها ی باستانی شامل شوش، تپه ملیان تنها از لحاظ قدمت با تپه
یحیی برابری دارند. سند یا کتیبهای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص میکند
هنوز بدست نیامده و این منطقه مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بودهاست.
در طول تاریخ مهاجرتهای انسانی و جابجائی انسانها همواره به دلیل
دستیابی به شرایط بهتر زندگی بودهاست، در دوران باستان این شرایط بهتر عبارت
از آب فراوان و خاک حاصلخیز برای کشاورزی بودهاست. ایران نخستین سرزمینی
است که در آن مردم به استخراج و استعمال از فلزات پی بردهاند تعدادی
از نخستین کورههای ذوب مس و در تل ابلیس مربوط به هفت هزار سال پیش بدست آمده قدیمیترین فلزی که مورد استفاده انسان قرار گرفته مس بودهاست. تمدن این ناحیه نشان میدهد که همزمان با تمدنهای آسیای غربی در جنوب شرقی ایران، جوامع متمدن و پیشرفتهای زندگی میکردهاند. قدیمیترین آثار و بقایای سکونت انسان که در این ناحیه به دست آمده عبارتند از قطعات استخوان، سنگ چخماق و ظروف سفالی ناهموار که از گل پخته درست شدهاست و با دست به آنها شکل دادهاند. در میان استخوان حیوانات که از آن دوره باقی ماندهاست، استخوان غزال و گوسفند و بز دیده میشود. در دوران بعد که تمدن پیشرفته تر است به مصنوعات فلزی و اشیاء ساخته شده از مس و مفرغ برمیخوریم که میرساند در این دوره به ذوب فلزات آشنایی داشته
و میتوانستهاند حداکثر حرارت را برای ذوب فلز ایجاد کنند.

شهداد

تمدن شهداد، یکی از کهنترین تمدنهای ایران، گنجینهای از آثار باستانی شگفتانگیز را در دل خود جای داده است. این تمدن که در حاشیه کویر لوت شکل گرفته، به دلیل دستاوردهای هنری و صنعتی خود شهرتی جهانی دارد. یکی از مهمترین کشفیات این منطقه، درفش شهداد است؛ پرچمی فلزی با قدمتی بیش از ۴۰۰۰ سال که به عنوان نخستین پرچم جهان شناخته میشود. این درفش با نقوش ظریف و نمادین، نشاندهنده قدرت و هویت مردمان باستانی این سرزمین است.
علاوه بر اشیای فلزی، شهداد میزبان مجموعهای از آثار گلی ارزشمند است که زندگی اجتماعی و فرهنگی ساکنان این تمدن را روایت میکنند. پیکرههای سفالی، لوحهای نقشدار و ظروف گلی، همگی گواهی بر پیشرفت هنری و اقتصادی این شهر باستانی هستند. این آثار نشان میدهند که شهداد از یک نظام اجتماعی پیچیده و طبقهبندیشده برخوردار بوده و صنعتگران آن مهارت بالایی در ساخت و تزیین اشیا داشتهاند.
یکی دیگر از جنبههای شگفتانگیز تمدن شهداد، مهرهای باستانی آن است. این مهرها که بر روی گل یا فلز حکاکی شدهاند، نشاندهنده وجود نوعی سیستم اداری و تجاری در این منطقه بودهاند. نقوش حیوانات، انسانها و اشکال هندسی روی این مهرها، اطلاعات مهمی از باورها، مناسبات اجتماعی و تعاملات اقتصادی این تمدن ارائه میدهند. کشف چنین آثار ارزشمندی، نه تنها اهمیت شهداد را در تاریخ ایران و جهان برجسته میکند، بلکه نشاندهنده نبوغ و خلاقیت مردمان این تمدن کهن است.
تمدن شهداد، یکی از نخستین تمدنهای ایران باستان، پس از شکوفایی در دل کویر، به دلایلی طبیعی و انسانی رو به زوال گذاشت. یکی از مهمترین عوامل نابودی این تمدن، یک سیل ویرانگر بود که از رودخانه کوه کناران جاری شد و سکونتگاههای اولیه شهداد را در خود فرو برد.
این سیلاب که احتمالاً بین هزاره پنجم و چهارم قبل از میلاد رخ داده، با عبور از درههای متعدد، تمامی شهر را دربرگرفت و باعث از بین رفتن آن شد. علاوه بر این، وزش بادهای شدید و تغییرات اقلیمی، شرایط را برای ادامه زندگی دشوارتر کرد و موجب کاهش کشاورزی و کمبود منابع غذایی شد.
در کنار بلایای طبیعی، عوامل انسانی نیز در نابودی تمدن شهداد نقش مهمی داشتند. با کاهش تولید غذا و مهاجرت تدریجی مردم، جمعیت شهر رو به کاهش گذاشت و قدرت دفاعی آن ضعیف شد. این مسئله، شهداد را در برابر حملات احتمالی دشمنان بیدفاع کرد.
علاوه بر این، با از بین رفتن موقعیت راهبردی شهر و قطع ارتباط آن با دیگر تمدنها، تجارت و دادوستد متوقف شد. کاهش واردات و صادرات به معنی افت شدید ثروت و رفاه بود که در نهایت، مردم را ناچار به ترک شهر کرد و تمدن شهداد را به خاطرهای در تاریخ تبدیل نمود.
ترکیب این دو عامل، یعنی خشم طبیعت و ناتوانی انسان در مقابله با چالشها،
باعث شد که این شهر درخشان، که زمانی مرکز تبادلات فرهنگی و تجاری بود، به ویرانهای در دل کویر بدل شود. با این حال، آثار باستانی برجایمانده از این تمدن، همچنان گواهی
بر عظمت و شکوه مردمان شهداد در دوران باستان هستند.
مهم ترین آثار کشف شده در شهداد
درفش شهداد

درفش شهداد، قدیمیترین پرچم جهان، گنجینهای شگفتانگیز از تمدن کهن ایران است که در دل کویر کرمان کشف شد. این درفش برنزی، که زمانی درخشش فلزیاش نور خورشید را بازمیتاباند، با گذر هزاران سال به رنگ سبز زنگاری درآمده است. نقشهای حکشده بر آن، داستانی از قدرت، طبیعت و اسطورههای باستانی را روایت میکنند؛ از نخلهای سرسبز و حیوانات نمادین تا مردی بر تخت نشسته که با احترام به زنی اشاره دارد. در فراز این درفش، عقابی باشکوه نشسته که یادآور سیمرغ اسطورهای ایرانی است. این اثر گرانبها، پس از کشف، به موزه ملی ایران در تهران منتقل شد و امروز یکی از درخشانترین نمادهای هویت تاریخی ایران در این موزه به نمایش درآمده است.
تندیس انسانی

نیمتنه گلی مرد شهداد، یکی از شگفتانگیزترین یافتههای باستانشناسی ایران، گویی از دل تاریخ برخاسته تا رازهای تمدن کهن کرمان را روایت کند. این مجسمه که در گور ۱۴۱ شهداد کشف شده، با چهرهای آرام و موهایی صاف، نیایشگری را به تصویر میکشد که شاید در آن دنیا در جستجوی برکت و آرامش بوده است. نگاه نافذ، ریش کوتاه، ابروهای پررنگ و دستانی که به نشانه احترام روی سینه قرار گرفتهاند، او را به یک نماد اسرارآمیز از اعتقادات مردمان باستان تبدیل کردهاند. این نیمتنه، که روزگاری در سایه کویر مدفون بود، اکنون در موزه ملی ایران در تهران نگهداری میشود و به بازدیدکنندگان فرصتی میدهد تا نگاهی به روح و باورهای تمدن کهن شهداد بیندازند.
کلوت شهداد

از ابتدای این مقاله تا کنون ممکن است چند بار نام کلوت را شنیده باشید؛ کلوتها، که با نام علمی یاردانگ شناخته میشوند، پدیدههایی شگفتانگیز و حاصل فرسایش آبی-بادی در مناطق بیابانی هستند. این برجستگیهای طبیعی که در کویر لوت ایران و مناطقی چون آمریکا، چاد، مصر و پرو دیده میشوند، بیش از ۲۰ هزار سال قدمت دارند.
کلوتها زمانی شکل میگیرند که بادهای شدید، همراه با ذرات ماسه، سطح زمین را ساییده و شیارهای U شکلی ایجاد میکنند. وجه رو به باد کلوتها پرشیب و طرف دیگرشان کمشیب است. این عارضه طبیعی، که نام آن از ترکیب «کل» به معنای شهر و «لوت» به معنای کویر گرفته شده، به یکی از جاذبههای منحصربهفرد زمینشناسی در ایران تبدیل شده است.
کلوت شهداد یکی از شگفتانگیزترین پدیدههای زمینشناسی جهان است که در قلب کویر لوت، با وسعتی بیش از ۱۱ هزار کیلومتر مربع، گسترده شده است. این عارضه طبیعی که ۸۰ کیلومتر عرض و ۱۴۵ کیلومتر طول دارد، از دوردست همچون شهری عظیم با آسمانخراشهای کلوخی به نظر میرسد، تا جایی که برخی جهانگردان آن را "شهر ارواح" نامیدهاند. کلوتهای شهداد، به دلیل شکلگیری خاص خود از فرسایش باد و آب، دارای ساختاری منحصربهفرد و کاملاً متفاوت از سایر مناطق کویری هستند.
اما چرا باید این شگفتی طبیعی را از نزدیک دید؟ کلوت شهداد،
علاوه بر زیبایی وهمآلود و چشماندازهای بینظیر، تجربهای خاص از سکوت مطلق کویر و آسمان پرستاره شب را ارائه میدهد. این منطقه که در فهرست آثار ملی ایران و میراث جهانی یونسکو ثبت شده، یکی از بکرترین و ناشناختهترین نقاط کره زمین محسوب میشود. اگر به دنبال سفری متفاوت و ماجراجویانه
در طبیعتی بیمانند هستید، کلوت شهداد مقصدی است که نباید از دست بدهید.

هفتوان تپه

هفتوانتپه سکونتگاهی پیشاتاریخی است که در جلگه سلماس شهرستان اشنویه استان
آذربایجان غربی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه قرار دارد. این تپه در سال ۱۳۴۷ کاوش شد.
در هفتوانتپه از هزارهٔ سوم پیش از میلاد تا دوره ساسانی هشت لایهٔ استقرار وجود دارد.
هفتوانتپه محوطهٔ کلیدی فرهنگ شمال دریاچه ارومیه در عصر برنز است.
در اواخر هزارهٔ چهارم پیشازمیلاد مردمانی
در هفتوان مسکون شدند که خانههای گرد و سفالی جلاخورده و تیزه میساختهاند و بهنظر اصلیتشان از شمال (قفقاز جنوبی) بوده. این سکونتگاه به «هفتوانتپه دوران ۸» موسوم است. بعدها در دورانهای ۷ و ۶ هفتوان تپه اتاقهای مربع و مستطیل به همراه معبر و دیوار پیرامون شهر ساخته شدند. بر روی مجموعهای از تراسها ساخته میشد و شواهدی مبنی بر تفاوت کارکردی بین فضاها هست.این خانهها به الگوی تثبیتشده در آناتولی و قفقاز جنوبی در اوایل عصر برنز نزدیک است.
ارتفاع دیوار پیرامون شهر با ۳٫۳ متر میرسیده. هفتوانتپه به
دلیل تداوم استقرار تکامل و تحول معماری را در غرب ایران نشان میدهد.
هفت تپه

هَفتتَپه یک محوطه باستانی کشف شده در سال ۱۳۴۵ ه.ش در استان خوزستان در حدود ۱۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش واقع شده و مجموعهای از تپههای باستانیاست که احتمالاً شهر تیکنی یا کابناک از تمدن ایلام را درخود جای دادهاست.گستردگی این محوطه باستانی به مراتب باعث جلب توجه کاوشگران مختلف قرار گرفتهاست. بنابر نظریههایی از این شهر به عنوان یک مرکز مهم سیاسی در زمان حکومت عیلامیان و پادشاهی تپتیاهر در سده پانزده پیشاز میلاد یاد شدهاست که پساز ویرانی آن، شهر شوش به مرکز قدرت تبدیل شدهاست، هرچند هنوز مدرکی محکم برای اثبات آن بهدست نیامدهاست.
در حال حاضر در هفتتپه شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه با اولویت ۱ و چندین شرکت بزرگ دیگر فعالیت میکنند، که اکثریت کارکنان آن در این منطقه زندگی میکنند.
مردمان زیادی پس از راه اندازی کارخانه تولید شکر در هفتتپه زندگی میکردند که خاطراتی بسیار از گذشته برایشان بجا ماندهاست.
در رابطه با کارگران شرکت و صنعت نیشکر هفت تپه که به دلیل معوقات حقوق خود، اعتراض و اعتصاب کرده بودند و اکثرا آنها از این کارخانه اخراج شدند،فیلم سینمایی باد در کشتزار های نیشکر به کارگردانی ابراهیم اشرف پور ساخته شد.
ابراهیم اشرف پور کارگردان «باد در کشتزارهای نیشکر» میگوید با ساخت این فیلم تلاش کرده بازتاب صدای کارگران معترض خوزستانی باشد.
ابراهیم اشرفپور کارگردان فیلم در ابتدای برنامه با اشاره به اینکه
از زمان ساخت تا اکران این فیلم 5 سال طول کشیده است گفت:پنج سال پیش وقتی نگارش این فیلمنامه را شروع کردیم هنوز بحبوحه اعتصاب کارگران هفت تپه بود. من پیگیر این قضیه شدم و به این علت تصمیم به ساخت فیلم گرفتم که حرف و صدای این کارگران شنیده شود. از آنجایی که هنوز آن زمان این مسائل حل و فصل نشده بود ما به سختی توانستیم مجوز بگیریم و برای ساخت اقدام کنیم. زمانی که برای ساخت فیلم رفتیم نیز کسی کمک نکرد
به غیر از همین دوستان و خانواده بازیگرانی که حضور دارند.
تپه دینخواه

تپه دینخواه در جنوب دریاچه ارومیه نزدیک تپه حسنلو قرار دارد و توسط موزه مترو پولیتن حفاری شده است . دوره های آن از مفرغ متاخر تا اسلامی را شامل میشوند. قدیم ترین دوره دینخواه همانند دوره ۴ حسنلو است . سفال قرمز و نخودی دینخواه با نقوش سیاه و قرمز همانند سفال خابور بین النهرین است و ارتباط این دو منطقه را نشان میدهد
تپه دینخواه که در جنوب غربی حوزه آبریز دریاچه ارومیه و ۲۴ کیلومتری غرب حسنلو قرار دارد، با لایههای تمدنی از اعصار مفرغ و آهن، یکی از تمدنهای بزرگ منطقه را در خود جای داده است.
این تپه باستانی در نزدیکی حسنلو در بخش اشنویه یکی از اتلال مهم تاریخی ایران است که نخستین بار توسط بار استین مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و متعاقب آن بررسی های مقدماتی برای انجام کاوش ها انجام گردید. در سال ۱۹۶۷ میلادی دکتر رابرت دایسون امریکایی پس از انجام مطالعات باستان شناختی مورد کاوش های علمی قرار گرفت.
در سال ۱۹۶۸ میلادی دکتر آسکر ماسکرلا به سرپرستی دایسون کاوش های خود را ادامه داد داده های باستان شناسی قدمت این تپه را بین هزاره چهارم و دوم ق م معرفی نمود.که همزمان با تپه های تاریخی گوی تپه در ارومیه و قره تپه قزوین(سگزآباد) است. آثار این تپه با شهر سوخته قابل مقایسه می باشد.
علاوه بر گزارش های دکتر دایسون/ در دینخواه دکتر هاملین هم گزارشی از کاوش های خود در تپه دینخواه بسال ۱۹۷۴ میلادی ارائه نمود..دوره های آن از مفرغ متاخر تا اسلامی را شامل میشوند. قدیم ترین دوره دینخواه همانند دوره ۴ حسنلو است .
سفال
قرمز و نخودی دینخواه با نقوش سیاه و قرمز همانند سفال خابور بین النهرین است و ارتباط این دو منطقه را نشان می دهد /در محوطههای باستانی اشنویه، حفاریهای دینخواهتپه (فصل ۱۹۶۶)، عصر آهن در دینخواه تپه، سفالهای دینخواه در اوایل هزاره دوم پیش از میلاد، دینخواه تپه و (ظروف ارومیه)، بقایای جانوری دینخواهتپه، قبری از اواسط هزاره
دوم پیش از میلاد در دینخواهتپه و مهرههای مکشوفه از قبر ۲۷ ترانشه B10a
دینخواه تپه و مراحل آغازین ساخت شیشه از دستاوردهای تپه
دینخواه
است.
منابع
سایت بلاگ فا
سایت عصر ایران
سایت ایرنا
سایت امرداد نیوز به نشانی : amordadnews
سایت تاریخ ما به نشانی : tarikhema
سایت اقامت۲۴ به نشانی : eghamat24
سایت بیتوته
سایت ویکی پدیا