آق قویونلوها
آققویونلو دودمانی ترکمان ایرانیمآب بودند که از سال ۱۴۶۰ تا ۱۵۰۱ میلادی بر بخشهایی ایران، عراق، آناتولی و قفقاز فرمان راندند. بنیانگذار این دودمان قره عثمان بود که آققویونلوها را به یک قدرت محلی تبدیل کرد و اوزون حسن آن را به اوج خود رساند. این دودمان در سال ۱۵۱۴ میلادی و پس از مرگ سلطان مراد از میان رفت.
۱ : قره عثمان
قره عثمان یا قراعثمان (زادهٔ: ۱۳۵۰ – درگذشتهٔ: اوت ۱۴۳۵ میلادی) فرمانده و رئیس اتحادیهٔ عشایر ترکمان آققویونلو بود و به عنوان بنیانگذار رسمی دولت آققویونلو در سال ۱۳۷۸ میلادی در اطراف ارزنجان، و از سال ۱۳۸۹ در آمِد (دیاربکر) شناخته میشود.
عثمان بیگ فرزند فخرالدین قتلغ بیگ رهبر ترکمانان آققویونلو و ماریا
دسپینا خواهر آلکسیوس سوم امپراتور ترابوزان بود که پس از برادرش احمد بیک به سرکردگی اتحادیهٔ ترکمانان آققویونلو رسید. قرهعثمان بعداً با ازدواج با یکی از شاهزاده خانمهای ترابوزان از سیاست پدرش پیروی کرد. قرهعثمان در زندگی طولانی خود در مقایسه با پدر آرامشطلب خویش به درگیریهای بسیاری دست یازید. در آن زمان مهمترین دشمن آققویونلوها، همبسته ایلاتی آنان اتحادیهٔ ترکمانان قراقویونلو بودند. رهبرشان قرهمحمد چندی بیش عمر نکرد؛ ولی جانشین او قره یوسف با تمامی توان خود دشمنی دیرینه را ادامه داد. وقتی تیمور لنگ در خاور نزدیک ظاهر شد، قراقویونلوها از نخستین افرادی بودند که با سپاه تیمور روبهرو شدند و هر بار هم که جنگ درگرفت شکست خوردند. لاجرم طبیعی بود که رهبر آققویونلوها به تیمور ملحق شود و به خدمت او درآید. این قضیه در سال ۱۳۹۹م در اردوی قرهباغ در ماورای قفقاز رخ داد و قرهعثمان در برابر تیمور کرنش کرد. او در نخستین لشکرکشی تیمور به آناتولی فرماندهٔ سپاهیان طلایه او بود و در لشکرکشی بعدی تیمور به سوریه هم نام او در میان بود. قرهعثمان بعدها در نبرد آنکارا در ۱۴۰۲م شرکت کرد که به شکست و اسارت بایزید یکم سلطان عثمانی انجامید. تیمور به پاس خدمات رهبر آققویونلوها مقام
امیر بدو بخشید و سرتاسر اراضی دیاربکر را تیول وی ساخت.
۲ : ابوالنصر سلطان حسن

ابوالنصر حسن بیک (متولد: ۱۴۲۳ – درگذشته: ۱۴۷۸ میلادی) مشهور به سلطان حسن بایندر یا اوزون حسن، دومین و مقتدرترین سلطان دودمان ترکمان آققویونلو و پایهگذار امپراتوری کوتاهمدتی بود که ۲۵ سال بر عراق، ارمنستان و جمهوری آذربایجان شرق آناتولی و بخشهایی از ایران امروزی حکومت کرد.وی پدربزرگ شاه اسماعیل یکم از طرف مادری بود.
اوزون حسن با پیروزی غیرمنتظره بر جهانشاه در کانون صحنه تاریخ ایران قرار گرفت.
او همچنین هممرز تیموریان گردید. اگرچه وی و پیشینیانش از متحدان تیموریان بهشمار میرفتند، در این زمان این اتحاد و وفاداری با ظهور او در صحنه در بوته تردید و تعویق افتاده بود. شایان ذکر است که توسعه متصرفات جهانشاه به سمت شرق در بلبشوی پس از مرگ شاهرخ (۸۵۰ ق/۱۴۴۷ م) صورت گرفته بود و حتی موقتاً هرات را نیز دربرگرفته بود؛ لذا استمداد حسنعلی، پسر دیگر جهانشاه، از ابوسعید، بهانهای به او میداد تا برای بازپسگیری مناطق متصرفه ترکمانان به سمت غرب براند. مذاکرات برای جلوگیری از پیشرفت ابوسعید نتیجهای نداد اما سرنوشت به روی اوزون حسن لبخند زد. ابوسعید که با سوارهنظام خود در جلو میتاخت بدون توجه به خطوط ارتباطیش و نیز سرمای سخت آذربایجان، پس از اینکه در دشت مغان در حاشیه شعب سفلای رود ارس محاصره شد، در ۱۴ رجب ۸۷۳ ق/۲۸ ژانویه ۱۴۶۹م شکست سختی از اوزون حسن خورد. ابوسعید اسیر شد و پس از ده روز به قتل رسید. پس از سقوط ابوسعید، حاکمیت دودمان تیموریان در شرق ایران، افغانستان و ترکستان تا چند دهه ادامه یافت و اوزون حسن قصد حمله به قلمرو تیموریان پیدا نکرد؛ اما خطری که شایسته نام آنان باشد برای آققویونلوها بهوجود نیامد و لاجرم آققویونلوها قدرت بلامنازع ایران شدند. در سال ۱۴۷۱م اوزون حسن پایتختش را از دیاربکر به تبریز منتقل کرد. او با این انتخاب
اقامتگاهی را برگزید که بهطور سنتی پایتخت قراقویونلوها
و مرکز عملیاتی ایلخانان و بازماندگانشان آل جلایر بود.
۳ :سلطان خلیل
سلطان خلیل، فرزند اوزون حسن دومین پادشاه آققویونلو بود که در سال ۱۴۷۸ بر بخشهای بزرگی از ایران حکومت کرد.سلطان خلیل پیش از رسیدن به سلطنت، والی ولایت فارس بود. اقامتگاه تابستانیاش مینبلاغ و تخت جمشید بود. او از حامیان ادبیات فارسی در شیراز بود. سلطان خلیل پس از پدرش اوزون حسن به سلطنت رسید؛ اما با برادرانش به ستیز برخاست. یکی از برادرانش به نام مقصود را کشته و دیگر برادرانش یعقوب و یوسف را تبعید کرد. در همین سال، عمویش مرادبیگ بایندر را مغلوب کرده و سیاست مرکزگرایی را در پیش گرفت؛ اما بزرگان آققویونلو از این سیاست ناراضی بودند. سلطان خلیل نهایتاً در ژوئیهٔ ۱۴۷۸ در نزدیکی خوی از طرف حامیان برادر ۱۴ سالهاش سلطان یعقوب شکست خورد و بدین ترتیب، سلطنت آققویونلو به برادرش منتقل شد.
۴ : ابوالمظفر یعقوب شاه
سلطان یعقوب شاه، فرزند اوزون حسن پادشاه دودمان آققویونلو بود که پس از مرگ برادرش سلطان خلیل در ۸۸۳ ق / ۱۴۷۸ م به سلطنت رسید.
۵ :سلطان بایسنقر
سلطان بایسنقر، فرزند سلطان یعقوب، نوه اوزون حسن و چهارمین پادشاه آق قویونلو بود.
امیران قبیله های موصلو به مناسبت پشتیبانی صوفی خلیل بیگ از بایسنقر، از وی حمایت میکردند، در صورتی که طایفه های پُرناک و بایُندر هواخواه مسیح میرزا برادر یعقوب بودند و سرانجام در جنگی که میان این دو گروه درگرفت، مسیح میرزا و گروهی از هوادارانش کشته شدند و بایسنقر در ده سالگی به حکومت رسید.
ایبه سلطان به دلیل قدرت رقیبان رستم بیگ را آزاد کرد و در نبردی که میان بایسنقر و رستم در گرفت او شکست خورد و به شروانشاه نزد پدر بزرگش فرخ یسار پناه برد.
بایسنقر چند ماه بعد از شیروان خارج شد، ولی به دست علی پرناک گرفتار
و به تبریز آورده شد. او در نهایت در سال ۸۹۷ در کوه سهند
به قتل رسید ودر امامزاده چهارمنار به خاک سپرده شد.
۶ :سلطان رستم
سلطان رستم بیک، پسر مقصود بیگ و نوه اوزون حسن پنجمین سلطان آققویونلو بود.در داستان های محلی آمده است که او هیکل تنومند و نیرومندی داشت. او ایلخان و سلطان قوم آق قویونلو بود. رستم بیک و پدرانش در پهلوانی و شکار مشهور بودند و آوازه ی آنها به گوش شاهان قاجار هم میرسید. پسرش که محمود بیک نام داشت فرمانده ی قراول های محمدعلی شاه قاجار بود.آیبه سلطان، رستم بیگ را از زندان نخجوان آزاد کرد و آنها به تبریز آمدند. فرخ یسار حاکم شروانشاه سپاهی را برای حمایت از نوه اش بایسنقر فرستاد و میان سلطان بایسنقر و سلطان رستم جنگ رخ داد اما بایسنقر شکست خورد و کشته شد و رستم تاجگذاری کرد. در دوره سلطنت سلطان رستم برای فقیران مقرریهایی تعیین گشت که در کل دوران سلطنت آققویونلو بیسابقه بود. او از این جهت به بخشندگی شناخته میشود. در این دوره، بدیعالزمان میرزا، کوسه حاجی بایندر و کارکیا میرزا علی شورش کردند و همهٔ این شورشها توسط سلطان رستم و لشکریان قاجارش سرکوب شد. رستم در سال ۹۰۲ به جنگ با احمد گوده پرداخت و در نهایت از او شکست خورد و در تبریز کشته شد در امامزاده چهارمنار به خاک سپرده شد
۷ : سلطان احمد گوده
سلطان احمد یا سلطان احمد گوده، در ترکی به معنای احمد کوتاه فرزند محمد بیگ و نوه اوزون حسن بود. مادر وی گوهرخان سلطان دختر سلطان محمد فاتح بود. احمد ششمین سلطان آققویونلو و آخرین فرمانروای قدرتمند این سلسله بود.سلطان احمد در سال ۹۰۲ علیه سلطان رستم شورش کرد. وی به نام خودش سکه زد و خطبه خواند، سرانجام در جنگی که میان دو سپاه درگرفت به دلیل روی برگردانی آیبه سلطان از رستم و پیوستن او به ارتش احمد، ارتش رستم شکست خورد و وی کشته شد. آیبه سلطان در سال ۹۰۲ از کرمان عازم فارس شد و در آنجا با قاسم بیگ بر علیه سلطان احمد شورش کرد و در جنگی که میان آنها رخ داد احمد و بسیاری از اطرافیانش در سال ۱۸ ربیعالثانی ۹۰۳ کشته شدند و با مرگ او، زوال حکومت آق قویونلو نیز آغاز شد. چون سلطان احمد با امیران درباری میانهای نداشت، آلت دست آنان نشد. او تصمیم داشت عدالت مالی را برقرار سازد اما در این امر ناکام ماند و در امامزاده چهارمنار به خاک سپرده شد.
۸ : سلطان الوند
هشتمین پادشاه سلسله آق قویونلو بود. الوند بیگ در سال بعد از مرگ احمد بیگ ۹۰۳ به قدرت رسید. او در سال ۹۰۴ از برادرش محمدی بیگ شکست خورد و به تبریز آمد سپس تاجگذاری کرد. او در بهار سال ۹۰۶ در نزدیکی قزوین با سلطان مراد جنگید حاصل این جنگ صلحی بود که حکومت عراق و ایران را به مراد و حکومت دیاربکر و آذربایجان را به الوند بخشید.
الوند بیگ در سال ۹۰۷ در نزدیکی نخجوان با شاه اسماعیل جنگید
و شکست خورد سپس به دیاربکر رفت و در سال ۹۱۱ در همانجا از دنیا رفت.
۹ :سلطان مراد
سلطان مراد واپسین پادشاه حکومت آققویونلوها فرزند سلطان یعقوب از همسرش گوهر خاتون و نوهٔ اوزون حسن بود.مراد بعد از مرگ آیبه سلطان از زندان آزاد شد و شیراز را تسخیر کرد و سپس در سال ۹۰۵ ه.ق به اصفهان حمله کرد و به جنگ با محمدی بیگ پرداخت. محمدی بیگ کشته و اصفهان از آن مراد شد. سلطان مراد در بهار سال ۹۰۶ ه.ق در حدود قزوین و ابهر با الوند بیگ به جنگ پرداخت که حاصل این جنگ صلحی بود با این شرط که عراق عجم و فارس به سلطان مراد و آذربایجان و دیار بکر به الوند بیگ داده شود. سلطان مراد در ۲۴ ذیالحجه ۹۰۸ ه.ق (۲۰ ژوئن ۱۵۰۳ م) در نزدیکی همدان با شاه اسماعیل یکم صفوی به جنگ پرداخت که چون شکست خورد به شیراز گریخت. از آن جا نیز به دزفول و بغداد به نزد باریک بیگ پُرناک رفت و پنج سال و نیم در آنجا حکومت کرد. در ۹۱۴ ه.ق که از توجه لشکریان قزلباش به جانب عراق هراسان شده بود، همراه باریک بیگ که فرمانروای بی چون و چرای آن دیار بود به قرامان روم رفت. سرانجام مراد در ۹۲۴ ه.ق (۱۵۱۸ م) به دست دورمیش بیگ شاملو در دیاربکر کشته شد و سرش به نزد شاه اسماعیل یکم فرستاده شد. با مرگ سلطان مراد حکومت آققویونلوها به پایان رسید.
اوضاع اجنماعی و اقتصادی

میزان مالیات محصولات کشاورزی مکان به مکان و زمان به زمان فرق میکردهاست. در زمان اوزون حسن در اکثر مناطق مالیات پنج یک یا خمس از محصولات کشاورزی رایج بود.قانوننامه حسن پادشاه در زمان اوزون حسن تدوین شد و هدف از آن نظاممند ساختن مالیاتها بود.لاجرم با توجه به ستمی که بر روستاییان روا میشد، دور از ذهن بود که تنظیمات اوزون حسن مورد پذیرش عموم قرار گیرد و حدود یکصد سال بعد در اکثر مناطق گرفتن خمس یا اندکی کمتر از آن همچنان برقرار بود.در این دوره به تدریج اهمیت ایران در تجارت جهانی بر اثر بازشدن راه دریایی هند از طریق دماغه جنوبی آفریقا و درگیریهای مداوم نظامی میان تیموریان و دولتهای ترکان در غرب کمرنگ شد، چه اوضاع متغیر داخلی این دولتها موانعی بر سر راه مفاهیم اقتصاد سیاسی و ملاحظات تجاری فرامنطقهای ایجاد کرده بود.
شناخت ما از نظام پول رایج دولت آققویونلو دستکم در مناطق شرق آناتولی،
از گزارشهایی است که در زمان سلطان سلیم یکم در این مناطق ضبط شدهاست: یک آقچه عثمانی در زمان آققویونلوها برابر با سه قراجه آقچه بود که به درهم نیز شهرت داشت. یک تنکه برابر با دو آقچه عثمانی و یک شاهروقی (تحریف شده شاهرخی) برابر با شش آقچه عثمانی بود. همچنین نوعی سکه نقره رواج داشت که وزن معیار آن ۴.۶ گرم یا ۵.۲ گرم بود و این سکه نیز تنکه نامیده میشد. سکههایی با وزن نیم، یکچهارم و یکهشتم سکه مذکور نیز موجود بود. در زمان آققویونلوها در کنار چند سکهٔ رایج تنکه، دینار به ویژه دینار تبریزی در جریان بودهاست. آققویونلوها سکهٔ طلایی به وزن یک مثقال شرعی یعنی حدود ۳.۴ گرم ضرب میکردند
که به احتمال زیاد برابر با اشرفی مصری بودهاست.

منابع :
سایت ویکی پدیا